جندی شاپور (البرز)

علمی فرهنگی

 

تهران هوایی آلوده دارد. این آلودگی هوا از تهران شهری ساخته‌است که کارشناسان معتقدند زندگی در آن برای انسان خطرآفرین است. کارشناسان بر این باورند که برای بهبود شاخص‌های کیفیت هوا در شهر تهران، شهرداری وظیفه دارد هم فضای سبز را گسترش دهد و هم از فضاهای موجود در برابر دست اندازی‌ها حمایت کند. اما به نظر می‌رسد شهرداری کمتر به این وظیفه خود توجه کرده و همه همت خود را صرف ساخت اتوبان کرده‌است.این در حالی است که در برخی از مواقع ساخت همین جاده‌ها نیز، قطع و مرگ درختان را به دنبال دارد. شهرداری که در بسیاری از مواقع اجازه قطع حتی یک درخت را به شهروندان تهران برای خانه سازی نمی‌دهد، گاهی به راحتی به سازمان‌های عریض و طویل اجازه می‌دهد که برای ساخت‌و‌سازهای خود، دسته‌های درختان را قطع کنند. به این ترتیب می‌توان گفت بدترین اتفاقی که ممکن است برای درختان شهر تهران بیفتد، این است که این درختان با مجوز شهرداری تهران قطع شوند، مجوزی که معلوم نیست قرار است چه کسی در این میان سود ببرد، شهر و مردم و یا اساسا خود شهرداری؟!

چند سالی است که مردم منطقه با هر زحمتی شده در مقابل هجمه‌ اداره‌ها و سازمان‌های مختلف دولتی ایستاده‌اند و از فضای سبز 30 ساله‌ای که محل استراحت و تفریحشان است، دفاع می‌کنند. نخستین حمله برای تخریب فضای سبز در سال 72 از سوی سازمانی دولتی اتفاق افتاد که با تجمع اعتراض‌آمیز شهروندان و اقدام شهرداری و نیروی انتظامی این طرح ناکام ماند. اما این حمله منجر به قطع 74 اصله درخت شد. نکته قابل توجه در این باره این است که در سال 71 مدیرکل فضای سبز شهرداری تهران در نامه‌ای خطاب به شهردار وقت منطقه 2 شهرداری به دلیل کمبود فضای سبز در این منطقه، به شدت خواستار دریافت خسارت از کسانی شده‌بود که این درختان را قطع کرده‌اند اما اکنون مسئولان شهرداری نه تنها در برابر تلاش‌ها برای قطع درختان سکوت کرده‌اند، بلکه به نظر می‌رسد حتی مجوزهای لازم را نیز صادر کرده‌اند. مردم منطقه آخرین حمله برای نابودی درختان را نیز ناکام گذاشته‌اند، هرچند آسیب هایی دیده‌اند. اما تجربه ثابت کرده است که معمولا زور سازمان‌های دولتی به زور مردم می‌چربد.

 



نقل از سلامت نیوز 

درختان محله ایوانک در خطر

این بار نوبت مردم محله ایوانک شهرک قدس است که مرگ درختان را به نظاره بنشینند. در این منطقه درختانی 30 ساله هستند که محیطی آرام و فضایی دلنشین را برای ساکنان ایجاد می‌کنند. اما چندی است اهالی باخبر شده‌اند که قرار است یک سازمان با مجوز شهرداری تهران، این درختان را قطع کرده و به جای آن یک مجتمع مسکونی بسازد. اهالی پس از اطلاع از ماجرا به کارهای مختلف دست زدند تا این درختان را از مرگ نجات دهند، همسایه‌های سبزی که سال‌ها هوایی پاک را برای آنان به ارمغان می‌آوردند. مردم برای رسیدن به این هدف تجمع‌های مختلفی برگزار کردند، بنرهایی در اطراف محله نصب کردند و با نامه‌ها، استشهادها و ملاقات‌های مختلف این موضوع را به مسئولان شهرداری و دیگر سازمان‌های مسئول گوشزد کردند. اما این تلاش‌ها نه تنها کارساز نیفتاد، بلکه در آخرین تلاش‌های دست‌اندازان به طبیعت تهران، گروهی که معلوم نبود از کجا آمده‌اند، ناگهان به جان درختان منطقه افتادند. آنان وقتی مقاومت و تجمع مردم را دیدند، به مردم نیز حمله کردند که نتیجه آن زدوخورد میان اهالی و این عده و روانه بیمارستان‌شدن برخی از ساکنان منطقه بود.

اهالی قصد درگیری نداشتند

خانم احمدی که در این درگیری مجروح شده‌‌است، به «قانون» می‌گوید: صبح چهارشنبه گذشته افراد ناشناسی اقدام به حصارکشیدن در اطراف این زمین کردند که با اعتراض اهالی مواجه شدند. وی ادامه می‌دهد: به هیچ وجه اهالی قصد درگیری و نزاع نداشتند، بلکه فقط می‌خواستند از درختان محله خود محافظت کنند اما در کمال ناباوری این شرکت، در یک برنامه‌ریزی حساب شده و پیش‌بینی برخورد اهالی محل با حصارکشی، افرادی را استخدام کردند که این افراد به ضرب و شتم مردم پرداختند.

خانم احمدی اضافه می‌کند: در این درگیری چندین نفر زخمی شدند که بیشتر آنان خانم بودند. در میان آنان یک خانم مسن نیز بود. سوال من از مسئولان شهر تهران این است، آیا متولیان حفظ فضای سبز در تهران خوابند که شهروندان برای حفظ فضای سبز باید خون خود را بدهند و این چنین غرامت بدهند؟

هزینه فضای سبز را پرداخت کردیم

آقای محمدی از ساکنان دیگر منطقه نیز در این باره می‌گوید: 30 سال پیش هنگام خرید خانه هزینه‌های مربوط به فضای سبز و آموزشی پرداخت شده است، حتی در سندهای ثبت اسناد املاکی که مشرف به این فضای سبز هستند با شرح نوع اشراف ذکر شده است. وی ادامه می‌دهد: علاوه بر سند مدارکی موجود است که شهرداری و نیروی انتظامی بر فضای سبز بودن این منطقه گواهی می‌دهند.

طرح تفضیلی زیر تیغ

آقای سلیمی نیز در این باره می‌گوید: در طرح تفضیلی شهرداری تهران این منطقه فضای سبز بوده است. مطابق مدارکی که موجود است، عمر فضای سبز 30 سال تعیین شده است که در دفعات، این موضوع به تایید شهرداران وقت، کارشناسان محیط زیست و کلانتری محل رسیده است. با وجود اثبات و استحکام این اصل، چگونه و به چه دلیلی کمیسیون مربوط با اصلاح طرح تفضیلی جدید فضای سبز را نادیده گرفته و دستور به تغییر کاربری داده‌است؟

وی می افزاید: زمین‌های فاز 6 شهرک قدس زیر نظر بنیاد مستضعفان قرار دارد. اکنون سوال این است که این بنیاد در راستای کدام هدف حمایت از مستضعفان فضای سبز را به عنوان زمین بایر به مجمع جهانی اهل بیت واگذار کرده‌است. تغییر کاربری و واگذاری این زمین به مجمع جهانی اهل بیت، شائبه استفاده از روابط ناصحیح اداری را به وجود می‌آورد.

آقای جعفری از ساکنان منطقه نیز معتقد‌است: چند روز پیش جلسه‌ای با شهردار منطقه برگزار شد، ایشان در این جلسه گفتند که به هیچ وجه مجوزی برای قطع درختان و تخریب فضای سبز و یا پروانه‌ای برای ساخت‌وساز صادر نشده‌است، این در حالیست که در مجوز پیمانکار این پروژه که وابسته به مجمع جهانی اهل بیت است، به آنان اجازه دیوارکشی، تجهیز کارگاه و تخلیه تجهیزات و صنایع در این زمین صادر شده است. نکته جالب این مجوز این است که از درختان به عنوان صنایع یاد شده‌است.

تلاش‌های چند ساله 

 

ثبت دامنه آسایشگاه خیریه کهریزک
نویسنده: پیمان کیان. ׀ تاریخ: برچسب:درختان,محیط زیست,فضای سبز,تخریب فضای سبز,شهرداری,تهران,, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

دوستان گرامی ،گاهی اوقات مطالبی در روزنامه و جراید نوشته می شه که واقعا قلب انسان رو بدرد میاره .واقعا فرهنگ ما تا کجا می خواد پایین بیاد که به همین راحتی روی هم وطنم تیغ بکشیم ،جونشو بگیریم و خانواده خودمون و طرف مقابل رو یه عمر بدبخت کنیم.شرایط اجتماعی ، فشار اقتصادی ، اعصابهای خراب  و... هرچه که باشه بهانه احمقانه ای برای گرفتن جون یه انسان دیگه است. دوستان من اهل نوشتن زیاد نیستم اما بعضی جاها تنها راه خالی شدن و شاید بهترین راه همین باشه. در ذیل گزارشی را که در این مورد بوده ، براتون عینا قرار می دم.

به امید روز های بهتر.پاینده باشید

 

خبرگزاری مهر:  روزانه شش نفر در ایران به قتل می رسند که سلاح سرد به خصوص چاقو آلت قتاله در نیمی از آنها است. حمل چاقو روزانه باعث قتل سه نفر در ایران می شود اما همچنان بدون هیچ محدودیتی چاقو، قمه،شمشیر و ... خرید و فروش و حمل می‌شود.

 امیر مقابل مغازه چاقو فروشی ایستاده بود و به چاقوهایی که در ویترین به صف شده بودند نگاه می کرد. چندبار ویترین را با نگاهش بالا و پائین کرد و بالاخره یکی از چاقوها را انتخاب کرد. چاقویی ضامن دار با دسته ای از شاخ گوزن. چاقو را که گذاشت توجیبش یک حس دیگر پیدا کرد.

 سینه اش را سپر کرد و تو خیابان شروع به قدم زدن کرد. احساس می کرد قویتر شده و دیگر بچه های مدرسه نمی توانند به او زور بگویند. وقتی به خانه رسید چاقو را زیر تختش گذاشت. می دانست اگر مادرش چاقو را ببیند آن را می گیرد.


صبح که می رفت مدرسه دوباره چاقو را توی جیبش گذاشت . زنگ تفریح دوم گوشه ای از حیاط نشسته بود که یکی از قلدرهای مدرسه سراغش آمد و شروع با اذیت کردن او کرد. بقیه بچه ها هم دور او جمع شده و شروع به مسخره کردنش کردند.خیلی عصبانی شده بود. 

یک لحظه دستش چاقو را لمس کرد. سریع آن را بیرون آورد و ضامنش را زد. فکر می کرد همه بچه ها با دیدن چاقو از او بترسند. اما دانش آموز قلدر نه تنها نترسید بلکه به سمتش آمد و ثانیه ای بعد غرق در خون روی زمین افتاد.


امیر باورش نمی شد. چاقوی خون آلود را همانجا رها کرد و از مدرسه به سمت خانه دوید. یک ساعت بعد مامور کلانتری سراغش آمد. تازه در کلانتری فهمید اتهامش قتل است.

روزانه 6 نفر کشته می شوند

بر اساس آمار پلیس روزانه شش قتل در کشور رخ می دهد که آلت قتاله نیمی از آنها چاقو است. با این وجود چاقو ، قمه ، پنجه بوکس و .... به راحتی فروخته می شود و قانونی نیز برای مقابله با خرید و فروش و حمل آن وجود ندارد. بررسی پرونده های قتل هایی که با سلاح سرد صورت گرفته نشان می دهد که اغلب قاتلان بین 16 تا 25 سال سن داشتند و پس از دستگیری مدعی می شوند انگیزه ای برای قتل نداشته اند. 

به گفته کارشناسان مسائل اجتماعی طی سالهای اخیر با کاهش آستانه تحمل در بین افراد جامعه به خصوص جوانان روبرو هستیم به طوری که در برابر هر حادثه ای از خود واکنش نشان می دهند. حال در این زمان اگر وسیله دفاعی همراه داشته باشند از آن استفاده می کنند.


لایحه ای که مسکوت ماند

مدت پنج سال است نیروی انتظامی خواستار تصویب لایحه ممنوعیت حمل، فروش و توزیع سلاح سرد در مجلس شده است اما این لایحه تاکنون مسکوت مانده است. این درحالی است که کارشناسان جنایی معتقدند تصویب این قانون می تواند در کاهش آمار قتل با سلاح سرد موثر باشد. سال 86 همزمان با وقوع افزایش جرائم خشن با سلاح سرد بحث ممنوعیت حمل سلاح سرد از سوی نیروی انتظامی مطرح شد. این طرح سپس از سوی دولت در قالب لایحه ای به مجلس هفتم فرستاده شد. در خرداد ماه آن سال یک فوریت این طرح تصویب شد اما در ادامه در کمیسیون حقوقی – قضائی مجلس مسکوت ماند.در حالی مجلس هفتم به کار خود پایان داد که این طرح همچنان در صحن علنی مطرح نشد. با آغاز کار مجلس هشتم ، دولت دوباره این لایحه را به مجلس فرستاد این موضوع همچنان در حد یک لایحه باقی ماند.

قتل 11 هزار نفر با چاقو

بر اساس پرونده های ارجاعی به سازمان پزشکی قانونی در دهه هشتاد (1380 تا 1389)، 11 هزار و 119 نفر بر اثر اصابت سلاح سرد، جان خود را از دست داده اند که به طور متوسط در هر سال یکهزار و 119 نفر به وسیله این سلاح کشته شده اند.بر اساس این گزارش، بیشترین آمار 10 سال گذشته در سال 1384 با یکهزار و 196 نفر ثبت شد و کمترین آمار هم در سال 1380 با 977 نفر ثبت شده است
.

پنج میلیون نزاع و درگیری

1389

1388

1387

1386

1385

1384

1383

1382

1381

1380

سال وقوع جرم

2277

2117

2234

2034

2410

2497

2274

2311

2262

2195

تعداد کل قتل ها

1010

870

927

842

929

975

876

922

917

829

تعداد قتل با سلاح سرد

44.3

41.1

41.5

41.4

38.5

39

38.5

39.9

40.5

37.7

درصد قتل با سلاح سرد به کل


 

بقیه در ادامه نوشتار

ثبت دامنه آسایشگاه خیریه کهریزک
ادامه مطلب
نویسنده: پیمان کیان. ׀ تاریخ: برچسب:سلاح,چاقو ,نزاع خیابانی,فرهنگ,سلاح سرد,قتل,خانواده ها,, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

سالار کمانگر متولد ۱۳۵۵ ایران است. او از کارمندان شرکت گوگل است و همکنون مدیرعامل یوتیوب است. او در این سمت جانشین چاد هورلی شد. او فارغ‌التحصیل رشته بیولوژی از دانشگاه استنفورداست.

سالار کمانگر متولد سال ۱۹۷۷ در تهرانیک ایرانی – آمریکایی و فارغ‌التحصیل در رشته بیولوژی از دانشگاه استفورد آمریکا است. وی در ۲۲ سالگی به گوگل پیوست و بعد از ۷ سال به یکی از کارمندان کلیدی و اصلی این شرکت بزرگ تبدیل شد. یکی از مهم ترین موفقیت‌های وی ابداع سیستم تبلیغات گوگل یا همان Google Adwords است که سهم عمده‌ای در پیشرفت و موفقیت وی و همچنین توسعه گوگل داشت. کمانگر در مصاحبه‌ای که حدودا ۴ سال پیش با مجله معروف businessweek انجام داد درباره اینکه چه طور وی از علم پزشکی به فناوری اطلاعات روی آورده گفته:"اوایل که به مدرسه می‌رفتم، بسیار مشتاقانه خیال پزشک شدن را در سر می‌پروراندم، تا اینکه زمانی را به تماشای طبابت پزشکان اختصاص دادم. از آن به بعد بسیار مشتاق شدم که دانشمند شوم. ولی روز به روز بیشتر متوجه می‌شدم که این کار هیجان‌آور نیست. بعدها وقتی دو هفته به صورت پاره‌وقت در گوگل مشغول شدم، فهمیدم که اعمالی که این کار من را با آنها درگیر می‌کند، به من انرژی می‌دهد. درسی که من آموختم این بود که تنها تصور و خیالی که از یک کار داریم کافی نیست و باید از اینکه یک حرفه به صورت روزانه هیجان و انگیزه لازم را فراهم می‌کند، مطمئن شویم." وی که پیش از این جوانترین مدیر گوگل بوده اکنون به سمت مدیرعاملی یکی از مهم ترین زیرمجموعه‌های گوگل یعنی Youtube رسیده‌است. سایتی که این روزها بی شک قوی ترین سایت برای به اشتراک‌گذاری ویدیو است که قطعا همه اهالی وب با آن آشنا هستند. کمانگر رمز موفقیت خود را شروع کار در سنین پایین و رسیدن به مرز تجربه کامل در جوانی و استخدام شدن در گوگل می‌داند. وی درباره گوگل می‌گوید:"گوگل جایی است که می‌توانند در آن متفاوت شوید و همیشه مورد توجه قرار گیرید." وی همچین به جوانان و کسانی که دوست دارند مثل وی شوند توصیه می‌کند که: بعد از فارغ التحصیل شدن در رشته خود؛ ذهنتان را مشغول بدست آوردن یک شغل و کار عالی نکنید. به سمت شغلی بروید که علاقه دارید و به آن جذب شوید و بعد از مدتی در آن شغل پیشرفت کرده و به مقام‌های بالای آن برسید. همانطور که وی برای این کار گوگل را برگزید و بعد از رسیدن به سمت معاون این شرکت اکنون در صدر یکی از مهم ترین زیرمجموعه‌های آن یعنی Youtube قرار دارد. اکنون کمانگر مدیریت پروژه Google TV که تحت زیرمجموعه Youtube قرار گرفته نیز است.

 

ثبت دامنه آسایشگاه خیریه کهریزک
نویسنده: پیمان کیان. ׀ تاریخ: برچسب:سالار کمانگر,ایران زمین,ایرانی – آمریکایی ,مدیرعامل یوتیوب,, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 

 

211589_251.jpg

ناصرالدین شاه در 12 اردیبهشت 1275 هجری شمسی در آستانه پنجاهمین سال سلطنت خود هنگامی که به زیارت حرم حضرت عبدالعظیم رفته بود، بدست میرزا رضای کرمانی هدف گلوله قرار گرفت و جان سپرد. پس از مضروب شدن، پیکر ناصرالدین شاه را بر یک صندلی نشاندند و دستمالی بر زخم او گذاشتند. به گزارش ایسنا تابناک نوشت: این صندلی و دستمال که بقایای خون خشک شده شاه قاجار پس از یکصدوشانزده سال بر آن‌ها دیده می‌شود، هم اکنون در کاخ موزه گلستان نگهداری می‌شوند. در سال 1384 سازمان میراث فرهنگی با همکاری انیستیتو پاستور اقدام به استخراج DNA ناصرالدین شاه از روی دستمال آغشته به خون وی کرد. 

صندلی ناصرالدین شاه

صندلی ناصرالدین شاه

 با وجود موفقیت انیستیتو پاستور در استخراج DNA، هنوز اطلاعات بدست آمده از تجزیه و تحلیل DNA منتشرنشده است. گفتنی است آزمایش DNA اطلاعات بسیاری درباره ویژگی‌های جسمی و ژنتیک از گروه خون، قد، رنگ چشم و بیماری‌ها گرفته تا روحیات و ویژگی‌های خلقی افراد را مشخص می‌کند. در گفتگو با مسئولان موزه در خصوص انتشار گزارش آزمایش دی ان ای مذکور، متأسفانه پاسخ دقیقی ارائه نشد و همچنان نتیجه آزمایش فوق که در نوع خود بسیار قابل توجه است در هاله ای از ابهام فرو رفته است. ناصرالدین شاه چهارمین شاه قاجار بود که پس از درگذشت محمد شاه به سلطنت رسید. دوران حکومت ناصری، با توجه به مدت طولانی و شرایط سیاسی کشور درآن زمان یکی از مهمترین دوره‌های تاریخی ایران به شمار می‌رود.

ثبت دامنه آسایشگاه خیریه کهریزک
نویسنده: پیمان کیان. ׀ تاریخ: برچسب:ناصرالدین شاه ,میرزا رضای کرمانی ,خون خشک شده,شاه قاجار ,استخراج DNA,, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 

غول فولاد: محمد جابریان

 محمد جابریان مدیرعامل مجتمع فولاد آرین سهند خریدار بلوک فولاد خوزستان بود که حتی افزایش ۸۷ درصدی قیمت عرضه نسبت به قیمت پایه نیز او را از دور رقابت خارج نکرد و سرانجام با اضافه کردن یک ریال سهامدار عمده فولاد خوزستان شد.او به همراه شش برادرش حدود سه دهه است که در بازار فولاد فعالیت می‌کنند.ارزش سهامی که تنها در این معامله خرید ۱۳۶۰ میلیارد تومان بود که حتما تمام ثروت این مرد نبوده است.جابریان که «بچه کف بازار» است، درحال حاضر یک کارخانه فولاد دارد و در بازار آهن تهران یکی از سرشناس‌ترین‌هاست. یک نفر جدی یا شوخی گفته بود حاضر است سرقفلی موبایل جابریان را ۱۰۰میلیون تومان بخرد. فکرش را بکنید او با این خط موبایل چه می‌کند.

بقیه در ادامه

 

غول گردشگری ایران: حسین ثابت

 حسین ثابت بکتاش متولد ۱۳۱۳ در مشهد است. از عناوین او، کارآفرین ثروتمند ایرانی، دلال فرش، و صاحب گروه هتل‌های ثابت را گفته‌اند.ثابت تا پنج سال قبل در جزایر قناری ۵ هتل (۵ هزار تخت) داشته و در ایران نیز هتل بزرگ داریوش را به سبک تخت جمشید در کیش ساخته است.وی، غیر از این هتل، چهار هتل دیگر نیز در کیش دارد و شرکت تجارت بین‌المللی ثابت و مجموعه پارک دلفین‌های کیش (دلفیناریوم و باغ پرندگان با مساحت بیش از ۶۵ هکتار) متعلق به اوست.او کلنگ سرمایه گذاری هتل ۷ ستاره کوروش را نیز در جزیره کیش بر زمین زده که سیستم‌های آن با انرژی خورشیدی کار می‌کند (به عنوان نخستین هتل سبز ایران) و ۵۰۰ اتاق خواهد داشت.سوئیت‌های هتل داریوش او در زمان‌های عادی سال هر شب ۴۰۰ هزار تومان و در ایام عید نوروز و… تا ۷۰۰ – ۸۰۰ هزار تومان هر شب اجاره داده می‌شود.حسین ثابت چند هتل نیز در جزایر قناری اسپانیا تاسیس کرده و هم‌اکنون نیز بزرگترین شرکت هتل‌داری اسپانیا را صاحب است و خود او نیز در یکی از دو جزیره اختصاصی خود در اسپانیا زندگی می‌کند

 

ثبت دامنه آسایشگاه خیریه کهریزک
ادامه مطلب
نویسنده: پیمان کیان. ׀ تاریخ: برچسب:ثروتمندان ایرانی,غول های ایرانی,میلیاردر های ایران,, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

آنچه را گذشته است فراموش كن و بدانچه نرسیده است رنج و اندوه مبر 
  
قبل از جواب دادن فكر كن 
  
هیچكس را تمسخر مكن 
  
نه به راست و نه به دروغ قسم مخور 
  
خود برای خود، زن انتخاب كن 
  
به شرر و دشمنی كسی راضی مشو 
  
تا حدی كه می‌توانی، از مال خود داد و دهش نما 

 

بقیه در ادامه نوشتار

ثبت دامنه آسایشگاه خیریه کهریزک
ادامه مطلب
نویسنده: پیمان کیان. ׀ تاریخ: برچسب:سخنان بزرگان,ایران زمین,زرتشت,نصیحت های زرتشت,, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

شامل نام خلیج فارس قبل و بعد از اسلام :

لطفا برای دانلود بر روی عکس زیر کلیک نمایید:

خلیج همیشه فارس

ثبت دامنه آسایشگاه خیریه کهریزک
نویسنده: پیمان کیان. ׀ تاریخ: برچسب:دانلود نامهای خلیج فارس,نام خلیج فارس در گذر تاریخ,Persian Gulf,, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

بادگیر دولت آباد یزد

یکی از نمادهای ملی ایران بادگیرهای آن است و مانند قالی و فرش به نوعی امضای ایران هاست.بادگیرها برج‌هایی هستند که برای تهویه بر بام خانه‌ها ساخته می‌شود. بادگیر را همچنین بالای آب انبارها و دهانهٔ معدن‌ها برای تهویه می‌سازند. در خانه‌ها هوای خنک از بادگیر، که نوع ابتدایی تهویهٔ مطبوع به شمار می‌رود، به اتاق‌های طبقهٔ همکف یا زیرزمین‌ها فرستاده می‌شود. بادگیر از عناصر و سمبل‌های معماری ایرانی هستند ولی امروزه در بسیاری از کشورهای خاورمیانه استفاده می شوند.

چگونگی کارکرد بادگیر. نشریه ساینتیفیک آمریکن. ۱۹۷۸..

بقیه در ادامه نوشتار

ثبت دامنه آسایشگاه خیریه کهریزک
ادامه مطلب
نویسنده: پیمان کیان. ׀ تاریخ: برچسب:بادگیر,نماد های ملی ایران,قنات,خانه‌های گنبدی,سیستم کاری بادگیرها ,سمبلهای تمدن ایرانی,معماری ایرانی ,, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

سبزپرس- گروه تشكلها و رسانه ها: در پي شكايت اداره نشر ارزشهاي دفاع مقدس از الهه موسوي به دليل اطلاع رساني از تخريب جنگل ناهارخوران براي ساخت موزه دفاع مقدس،‌اين خبرنگار فعال محيط زيست در استان گلستان، امروز براي سومين روز پياپي در شعبه 7 بازپرسي دادسراي گرگان حاضر شد.

 

به گزارش سبزپرس، الهه موسوي در چند ماه گذشته گزارش هاي خبري و تصويري متعددي از تخريب اكوسيستم جنگلي در ناهارخوران در رسانه هاي ملي و استاني منتشر كرده بود كه اين اقدام او بارها از سوي دهها خبرنگار ديگر در سطح ملي در ديگر رسانه ها پيگيري شد اما حالا او به تنهايي متهم به نشر اكاذيب از تخريب جنگل و ... است.

موسوي از فعالان رسانه اي در عرصه محيط زيست ايران است كه اكنون سردبيري هفته نامه سليم در گرگان را نيز عهده دار است. او پيش از اين و در زماني كه زنده ياد ياسر انصاري،‌ بنيانگزار پايگاه خبري سبزپرس در قيد حيات بود، به مدت 1.5 سال سردبير پايگاه خبري سبزپرس نيز بوده و بسياري از موارد تخريب جنگل و اكوسيستم هاي تالابي به وي‍ژه در استان گلستان را پيگيري و رسانه اي كرده است.

بدون شك بارزترين فعاليت هاي رسانه هاي الهه موسوي گزارش هاي وي از تخريب جنگل هاي گلستان به وي‍ژه پارك ملي گلستان و بررسي علل سيل هاي ويرانگر در اين استان بوده كه نقش عمده اي در آگاهسازي افكار عمومي و جلب توجه مديران و مسئولان متولي داشته است.

ثبت دامنه آسایشگاه خیریه کهریزک
نویسنده: پیمان کیان. ׀ تاریخ: برچسب:الهه موسوي ,محيط زيست,خبرنگار ,جنگل هاي گلستان,رسانه ها,, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

سبزپرس- گروه منابع طبيعي: رامین اخلومدی: در خبر ها دیدم آمده بود : " در پی شکایت اداره کل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس الهه موسوی روزنامه نگار گلستانی که مدتهاست در خصوص زیانبار بودن ساخت فرهنگسرای دفاع مقدس استان گلستان موضع گیری کرده است به دادگاه احضار میشود. خیلی تعجب کردم و متاسف شدم با خودش تماس گرفتم گفت منم شنیدم اما هنوز که خبری از احضاريه نیست ."

 

تعجب و تاسف از این بابت که عجب مشکلی شده این موضوع فهم دغدغه های یک فعال زیست محیطی که از قضا روزنامه نگار هم هست. براستی کی و در کجا موسوی درباره " زیانبار بودن ساخت فرهنگسرای دفاع مقدس" سخنی گفته  ، مطلبی نوشته و یا  بهر ترتیبی اقدامی کرده و موضعی گرفته است ؟! از کجا چنین چیزی را در آورده اند ؟! بنده اصلا با بحث جنگل ناهارخوران وپروژه اداره کل حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس کاری ندارم. چه اینکه خبردار شدم دادستان محترم هم فرموده اگر کسی در اینباره چیزی بنویسد با او برخورد می کنیم.  خب منم که سرم درد نمی کند در این باره چیزی بنویسم. پس  فعلا و در این مجال از خیرش می گذرم. اما عرض من این است اگر کسی که در عرصه ای مثل محیط زیست فعالیت می کند و دغدغه هایش هم منحصر به آن حوزه  است چرا در پاسخ به دغدغه هایش از داغ و درفش و تهدید و احضار سخن به میان آوریم ؟ چرا متشبث به هر تهمتی به او می شویم ؟  بدون تردید زور او از هر جهت کمتر از زور کسانیست که الان خیلی از او  دلخورند. دسترسی آنان هم به مطبوعات  و رسانه ها بیشتر است و می توانند به خوبی موضوع و پروژه خویش را توضیح دهند و توجیهات کارخود را بیان کنند. اما وقتی به جای استفاده از این روش منطقی، متوسل به روش های دیگری می شوند آیا این به جز آنکه نشان دهنده ضعف شان در ادله و توجیهات کافی و قانع کننده باشد دلیل دیگری هم دارد؟سید ابوالحسن میرکریمی مدیرکل حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس استان گلستان طی اظهار نظری گفته اند :" ما در این مدت کل اخبار کذب منتشر شده در فضای رسانه های استانی، کشوری، سایتها و خبرگزاری های داخلی و خارجی را رصد کرده و پس از تجزیه و تحلیل آنها دریافتیم برخی مخالفت ها از روی ناآگاهی و عدم توجیه طرح بوده که الحمدلله پس از توجیه، این دسته به جمع موافقان پیوستند. اما برخی از مخالفین پس از ماه ها سعه صدر این اداره کل و جوابدهی شفاف به نشریات و خبرگزاری ها ، گویا قصد ندارند بپذیرند که این پروژه ملی بوده و اجماع کشوری و استانی نهادها و سازمان ها و مطالبه مردمی پشت سر آن نهفته است. لذا ما  بر آن شدیم تا از سردبیر نشریه سلیم (الهه موسوی) که در این مدت از هر روزنه ای علیه ما تاخته و فرهنگ دفاع مقدس و عملکرد برخی نهادها را زیر سوال برده و در لوای دروغ بزرگ تخریب جنگل دل مخالفین نظام را شاد کرده نزد مراجع قضایی شکایت کرده و احقاق حق نماییم ."خب این کار خوبی بوده که توضیح داده اند و برخی ها هم در اثر توضیحات ایشان قانع شده اند. اما اگر کسی از ان توضیحات قانع نشد آیا درست است كه  او را متهم به سوء نیت کنیم و بدتر از این، او را متهم به زیر سئوال بردن فرهنگ دفاع مقدس  و برخی نهاد ها کنیم؟! باید به این برادر عزیز گفت اگر فردی متشرع هستید که حتما هستید این نحوه اتهام زدن از جهت شریعت درست نیست و اگر فردی قانونمدار و حقوقی هستید که حتما هستید باز هم این نحوه اتهام زنی کاری غیر حقوقی است . برادر من !   صورت موضوع  روشن است همانطور که خودتان هم گفتید مسئله این است كه عده ای از سخن شما قانع شده و عده دیگری از جمله موسوی هم قانع نشده اند. از آن کسان که قانع نشده اند اکثرا حرفشان را در خفا می زنند؛ اما در این میان موسوی  به دلیل دغدغه های زیست محیطی اش  آن را به صراحت بیان می کند. آیا  در مواجهه با قانع نشدن او خدای نکرده برای بیان استدلال و ادله کم اورده که متوسل به اتهام زدن و شکایت و دادگاه و از این حرفها  بشویم ؟ اگر سخن نادرستي میگویم بفرمائید .  می خواهم از منظری دیگر هم به غیر دقیق  و نادرست بودن ادعای جناب میرکریمی اشاره کنم.  سابقه فعالیت الهه موسوی و دغدغه هایش  در حوزه مسائل زیست محیطی نشان دهنده آن است كه  وی فقط و فقط مسئله اش محيط زيست است. او  را حتی با سیاست و فرهنگ و ... هم چندان کاری نیست. در همین منطقه خودمان ( استان گلستان )  او هفت سال پيش معترض  احداث جاده جنگل ابر بود؛ زماني كه كمتر كسي نام اين جاده و جنگل ارزشمند را شنيده بود.  و نیز در گذشته تر معترض ساخت مجتمع پتروشیمی استان  و یا بی توجهی به موضوع تالاب های بین المللی گلستان . همچنين انتقال آب چشمه های قطری از گلستان به سمنان ، بحران های زیست محیطی شهر گرگان، ساخت و ساز بی رویه در زیارت و تخريب منابع طبيعي آن منطقه، مشكلات محيط زيستي كارخانه سيمان گاليكش، رانش در تپه های زیبا شهر گرگان، موضوع طغیان رودخانه ها و همچنین موضوع سیل و بی توجهی به عوامل آن، تخریب آشوراده از طریق پروژه های گردشگري که توجیه پذیر نیستند، پسماندهای کشاورزی، کشاورزی ارگانیک، سدسازی بی رویه و غيراصولي  در کشور و استان،  ضرورت ممانعت از تخریب منطقه حفاظت شده جهان نما و ....  همه و همه در سوابق دغدغه ها و فعالیت های زیست محیطی او در استان گلستان اوست.وهمچنین در سطح ملی هم در سابقه فعالیت موسوی  موضوعات متعددی را می توان برشمرد  که بطور جدی به آن پرداخته و پیگیرشان بوده است  مثل: سیاست های غلط منابع طبیعی در حوزه جنگل های شمال ، بهره بردای غیر اصولی کارخانه های نئوپان در استان های شمالی از چوب جنگل های شمال بدون لحاظ جريان هاي سياسي و جناحي، زباله های بیمارستانی ، مشکلات محیط بان ها ، تخلفات كارخانه سیمان آبیک قزوین، نا آمن بودن هواپیماهای جایروپلند ( هواپیمای تک نفره که جهت محیط زیست تهیه شده بود و بالاخره نيز در حين پرواز منفجر شد. )، اتوبان تهران – شمال، برنج های آلوده هندی، واردات محصولات تراریخته ( دستکاری ژنتیک شده )، پارک ملی سرخه حصار؛ منطقه حفاظت شده جاجرود ، لاک پشت های دریایی ، جهانگردان زیست محیطی، آمایش سرزمین، انرژی خورشیدی، آلودگی هوای تهران و..... امثالهم که تنها بخشی از فعالیت های زیست محیطی الهه موسوی محسوب می شود. از همه اینها گذشته او خبرنگار برگزیده جایزه زیست محیطی دکتر تقی ابتکار در سال 86 هم هست و یکسال بعد  از ان یعنی در سال 87   مسئولیت سردبیری اولین خبرگزاری زیست محیطی ایران   هم به او واگذار شد. موسوي خبرنگاري است كه علاوه بر تحصيل دانشگاهي در رشته روزنامه نگاري بارها و بارها مورد تجليل نهادهاي مردمي حوزه محيط زيست و حتي مديران دولتي قرار گرفته است.  بماند از انکه به عنوان یک زن هم اهمیت و ارزش فعالیت او در این حوزه  به خودی خود مضاعف می شود. بااین اوصاف  تا جایی که بنده اطلاع دارم درباره هیچکدام از آن همه فعالیت ها  در دو دهه گذشته که سخت هم پیگیرشان  بود هیچ نهادی به ایشان اتهام  زیر سئوال بردن دفاع مقدس و نهادهای خاص و یا سوء نیت را وارد نساخت؛ بلکه برخی از آن پرونده ها حتی اگر حاد هم شد اما بلاخره ایشان مسئولیت خود را انجام داد و کسانی هم اگر پاسخی داشتند  ارائه دادند و موضوع به نحوی ختم شد .برادر گرامي! در دين اسلام كه دين مهر و انصاف و برادري است جرم قانع نشدن این نیست که فرد را تهدید به شکایت و یا داغ و درفش کنیم و یا به او اتهام های نچسب وارد سازیم کما اینکه ده ها شاهد مثال می توان آورد از اینکه به فرض علیرغم توضیحاتی که وزرای جناب رئیس جمهور محترم درباره حوزه مسئولیت خود  می دهند ، بسیاری از نمایندگان مجلس و یا نخبگان جناح های سیاسی درون نظام هم  قانع نمی شوند و بلعکس . اما در این میان قرار نیست کسی به دیگری اتهام های شدید و غلیظ وارد سازد  و یا چون قانع نمی شوند نیت و صداقت انها را زیر سئوال ببرد و به جرم قانع نشدن خود را مجاز به هر اقدامی علیه ان فرد بداند.  نکند خدای ناکرده چون یک زن  فعال حوزه محیط زیست به نام الهه موسوی که دیوارش از همه جا کوتاه تر است  و در این موضوع مورد مناقشه  قانع نشده و از نظر ما زبان درازی کرده بخواهیم برای از میدان به در کردنش هر اتهامی را به او وارد سازیم تا این گونه حساب کار، دستش بیاید و دیگر از این ایستادگی ها(بخوانید غلطها)  نکند؟! دور باد اگر چنین چیزی باشد که در شان هیچ کدام از طرفین هم نیست. موسوی تنها یک عقیده داشته  که از آن دفاع کرده و ان را هم انتشار داده. او معتقد بوده و هست که فلان تاسیسات بنا بدلایلی که بارها ذکر کرده مناسبتر آن است که در خارج از جنگل احداث شود. او هرگز با اصل ساخت موزه  هم مخالف  نبوده و نيست ( حتی اگر طرحی ملی هم نباشد و صرفا منطقه ای و استانی باشد)  بلکه  تنها با مكان احداث آن مخالفت كرده است . خيلي هاي ديگر هم همين عقيده را دارند.  داشتن چنین عقیده ای و حتی انتشار آن جرم نیست. می توان با عقیده اش از طریق ارائه عقیده در رسانه های جمعی و حتی مناظره و گفت وگو مواجه شد. و در اینباره از نظرات کارشناسی و حقوقی هم مدد جست.  مگر این فعال زیست محیطی از چه عده و امکاناتی و یا دلایل و مستنداتی  برخوردار است که  قادر است اذهان را به انحراف کشاند و یا بشوراند و مشوش سازد ؟ امکانات  و قدرت  نهادی نظیر اداره کل حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس از هر جهت  صدها ها برابر بیشتر از امکانات امثال اوست برای انکه به جای مواجه خدا پسندانه و منطقی به شکایت و تهدید و .... روی اورند.

ثبت دامنه آسایشگاه خیریه کهریزک
نویسنده: پیمان کیان. ׀ تاریخ: برچسب:محیط زیست,فعال زیست محیطی ,, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

سبزپرس – گروه محیط طبیعی: پژوهشگران «کانون سبز فارس» موفق شدند تا پس از سال ها جستجو، یک گونه مارمولک به نام «آگامای سروزغی دم سیاه» را در «کلوت بابک» شناسایی کنند. دمای عمومی این منطقه 62 درجه سانتیگراد است و پیشتر تصور آن می رفت که هیچ گونه زنده ای در این منطقه قادر به زندگی نیست. «بهمن ایزدی»، رئیس هیئت مدیره کانون سبز فارس در این باره به سبزپرس گفت: در ادامه تحقیقات چندین ساله کانون سبز فارس در خصوص مطالعه و شناسایی پدیده های طبیعی بیابان لوت و همچنین بررسی چرخه اکولوژی لوت که به شناسایی و جمع آوری بیش از چهل گونه جانوری اندمیک و منحصر بفرد این بیابان منجر شده است، در روزهای پایانی تیرماه سال جاری پس از سال ها جستجو و پژوهش، موفق به شناسایی آگامای سر وزغی دم سیاه در زیستگاهشان واقع در کلوت بابک در جنوب شرق منطقه گندم بریان (ریگ سوخته) و در دمای بیش از 62 درجه سانتیگراد شدند. او ادامه داد: در این برنامه تحقیقاتی دو آگاما توسط محققان کانون سبز فارس زنده گیری شدند و پس از بررسی و مطالعه خزنده شناسان در خصوص گونه و جنس این خزندگان و همچنین مطالعه رفتار آنان در دما و اقالیم گوناگون، طی 70 روز تحت نظر و مورد مطالعه و تحقیق بیولوژیست ها و خزنده شناسان قرار گرفتند. سپس آگاماهای مذکور طی برنامه سفر به لوت که در هفته گذشته برگزار گردید، به زیستگاهشان انتقال و رهسازی شدند. این فعال محیط زیست خاطرنشان کرد: آگاماهای بیابان لوت برای نخستین بار، شناسایی و زنده گیری شدند و براساس نظر کارشناسان این گونه با دیگر گونه ها از نظر اندام، رنگ و برخی رفتارها تغییراتی دارد که متأثر از وضعیت ژئومرفولوژی زیستگاهشان است و ضمن منحصر بفرد بودنشان، از جمله هویت های ارزشمند طبیعی بیابان لوت محسوب می شود. او تاکید کرد: منحصر بفرد بودن این گونه، برنامه های مدیریت پایش و حفاظت از تنوع زیستی و مناطق طبیعی بیابان لوت را طلب می کند تا توسط برنامه ریزان بخش دولتی ذیربط مورد حمایت جدی قرار گیرند. شناسایی این گونه های زنده در حالی است که پیش از این، همواره اعلام می شد که منطقه گندم بریان و کلوت بابک به دلیل گرمای بیش از حد تحمل جانداران، فاقد گیاه و جانور و هرگونه صورت حیات از جمله میکروارگانیزم های زنده است. 
ثبت دامنه آسایشگاه خیریه کهریزک
نویسنده: پیمان کیان. ׀ تاریخ: برچسب:مارمولک ,آگامای سروزغی دم سیاه,, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

رتبه نام سازه مکان ارتفاع تصویر
۱ برج میلاد تهران ۴۳۵ متر Tehran-Milad Tower2.jpg
۲ دکل تلویزیونی زیباکنار زیباکنار ۳۶۵ متر Zibakenar TV Mast.jpg
۳ سد کارون ۴ چهارمحال بختیاری ۲۳۰ متر Karun4.JPG
۴ برج بین‌المللی تهران تهران ۱۶۲ متر Tehran-International Tower.JPG
۵ برج سفید تهران ۱۳۲ متر Borje sefid2.jpg
۶ برج بانک مرکزی تهران ۱۳۰ متر Markazi bank Tehran.jpg
۷ برج سپهر تهران ۱۱۵ متر Borje sepehr.jpg
۸ هتل چمران شیراز شیراز ۱۱۰ متر Chamran hotel shiraz.jpg

ثبت دامنه آسایشگاه خیریه کهریزک
نویسنده: پیمان کیان. ׀ تاریخ: برچسب:فهرست بلندترین سازه‌های ایران, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

شیردال

 (در پارسی میانه: بَشکوچ) موجودی افسانه‌ای با تن شیر و سر عقاب (دال) و گوش اسب است. دال واژه کردی برای عقاب است واین واژه در اکثر مناطق کردنشین شامل کرمانشاه وکردستان مورداستفاده قرارمیگیرد. تندیس‌های به شکل شیردال در معماری کاربرد زیادی دارند. شیردال‌ها در معماری عیلامی کاربرد داشتند و نمونه برجسته‌ای از آن در شوش پیدا شده است. روی کفل این شیردال نوشته‌ای است بخط میخی عیلامی از اونتاش گال که آن جانور را به اینشوشیناک خدای خدایان عیلام هدیه کرده است. این شیردال که بدست بانو گیرشمن بازسازی شده است در قلعه شوش نگه داری می شودمردم باستان شیردال‌ها را نگهبان گنجینه‌های خدایان می‌پنداشتند.

شیر دال

ثبت دامنه آسایشگاه خیریه کهریزک
نویسنده: پیمان کیان. ׀ تاریخ: برچسب:موجودی افسانه‌ای,شیردال ,تن شیر و سر عقاب,, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

اسب كاسپين :این نژاد اسب برای اولین بار در سال ۴۴-۱۳۴۳ شمسی توسط خانم لوئیز فیروز و با انگیزه دستیابی به اسبهای مناسب جهت آموزش سوارکاری و سواری آزاد به کودکان و نوجوانان در اطراف شهرستان آمل به صورت تصادفی مورد شناسایی قرار گرفت. نامبرده به واسطه داشتن تحصیلات در علوم دامی و آشنایی با انواع نژادهای اسب، به سرعت به ویژگیهای منحصر به فرد و ارزشهای خاص این نژاد پی برد و بر اساس مطالعات و تحقیقات خود در طی مدت کوتاهی جوامع بین‌المللی پرورش اسب را مجاب به قبول این نوع اسب کوچک ایرانی به عنوان نژادی منحصر به فرد نمود.شواهدی مربوط به وجود یک اسب سواری اولیه و همچنین اسبی که متفاوت با اسبهای هند و اروپایی باشد در دست است.محققان سالها از وجود نقش یک اسب کوچک رویحجاریها در ایران آگاه بودند اما طراحان اغلب این طور تفسیر می‌کردند که حجاری اسبهای کوچک به دلیل کمبود جا بوده است.در بعضی از موارد این امر ممکن است دلیلی برای به تصویر درآوردن اندازه‌های متفاوت باشد، همان طور که این روش گاهی برای تمیز موقعیت دو یا چند تصویر به کار می‌رفته است ولی به ندرت در یک حجاری در مورد تندیس‌ها یاحیوانات رزمی که دارای اندازه‌های کاملا متفاوت هستند به کار گرفته شده است. تخت جمشید و دارابگرد نمونه‌هایی عالی از مورد آخر هستند. در حجاریهای تخت جمشید اختلاف اندازه بین اسب نیسایی و اسبهای کوچک لیدیایی به ۸/۲۱ سانتی متر می‌رسد. باتطابق این مقدار با اندازه‌های طبیعی، اختلاف قد این دو اسب ۴۰ سانتی متر است.در حجاریهای دارابگرد که از زمان ساسانیان به جا مانده نیز اختلاف بین اندازه این اسبها در همین حد بوده است.اسب كاسپين به لحاظ ظاهری، تناسب اندام یک اسب بزرگ را دارد برخلاف بسیاری از پونیها که دارای دست و پای کوتاه و تنه درشت می‌باشند، دقیقا یک اسب مینیاتوری است که شناخت آن از روی عکس و تصویر به راحتی امکان پذیر نیست و از آن جا که شباهت زیادی با اسب نژاد عرب دارد، باید آن را در کنار یک شاخص قرار داد تا بتوان آن را تشخیص داد.سر کوچک، چشمها درشت و برجسته، پیشانی کمی محدب و گوشها کوچک است. پوزه آن‌ها معمولاً کوچک و دارای منخرین باز هستند. گردن آن‌ها معمولاً قوس دار، باریک و دارای تناسبی مطلوب می‌باشد. یال و دم پر پشت و زیبا، کمر تا حدودی کشیده و بدن آن‌ها تقریبا باریک است. اندام حرکتی در عین ظرافت دارای استخوان بندی بسیار قوی و محکمی می‌باشد. دارای سم بسیار سفت و بیضی شکل است که احتیاج به نعل بندی ندارد. از نظر رنگ این نژاد به رنگ‌های سفید، سیاه، نیله یا خاکستری، کرنگ، کهر همانند رنگ کرنگ می‌باشد فقط یال، دم، دست و پا سیاه می‌باشد. سمند که همانند رنگ طلایی است فقط موهای یال، دم و قسمت‌های پایینی دست و پا سیاه است. در این نژاد تا کنون اسب ابلق دیده نشده است. قد اسب كاسپين کمتر از ۱۲۰ سانتیمتر است.

اسب کاسپین:اسب اصیل ایرانی

 ۱- اسب كاسپين فاقد Parietal Crest در جمجمه خود می‌باشد.

۲- استخوان کتف در اسب كاسپين پهن تر از سایر نژادهای ایرانی بوده و بیشتر به استخوان کتف نشخوار کنندگان شبیه است.

۳- متاکارپ و متاتارس اسب كاسپين نسبت به قد حیوان بلند تر و باریک تر می‌باشد.

۴- شش مهره اولی سینه‌ای دارای تیغه پشتی دراز تر نسبت به سایر نژادها می‌باشند و به خاطر همین اختلاف، جدوگاه در اسب كاسپين بسیار بالاتر از کپل قرار می‌گیرد.

۵- سم اسب كاسپين باریک و بیضی شکل و بیشتر شبیه به سم Equus Asinus می‌باشد تا شبیه سم Equus Caballus.

ثبت دامنه آسایشگاه خیریه کهریزک
نویسنده: پیمان کیان. ׀ تاریخ: برچسب:اسب کاسپین,نژادهای ایرانی,پرورش اسب, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 ای ایران سرود ملی غیر رسمی ایران و نام یکی از مشهورترین سرودهای میهنی و ملی گرایانه ایران است. بسیاری آن را مردمی‌ترین سرود معاصر در ایران دانسته‌اند.این قطعه را روح‌الله خالقی در سال ۱۳۲۳ در آواز دشتی بر روی شعری از حسین گل‌گلاب ساخت. ویژگی برجستهٔ شعر ای ایران آن است که تقریباً همهٔ واژگان آن به فارسی است و در کل این سرود تنها چهار واژهٔ عربی "فدا"، "دُر"، "دُوْر" و "نور" به کار رفته است.اسماعیل نواب صفا در کتاب خاطرات خود به نقل از دکتر حسین گل گلاب، شاعر این سرود آورده‌است: وقتی در سال ۱۳۲۳ ایران تحت اشغال متفقین بود. بعد از ظهر یکی از روزهای تابستان در خیابان، شاهد حرکات دور از نزاکت بعضی از سربازان انگلیسی با مردم بودم و از ناراحتی نمی‌دانستم چه کنم، بی اختیار راه انجمن موسیقی را که تازه تأسیس شده بود، پیش گرفتم. وقتی خالقی مرا دید گفت: چرا ناراحتی؟ واقعه را برایش تعریف کردم. او گفت ناراحتی فایده‌ای ندارد بیا کاری کنیم و سرودی بسازیم. این بود که سرود ای ایران خلق گردید.نخستین اجرای آن، در ۲۷ مهرماه ۱۳۲۳ در تالار دبستان نظامی دانشکدهٔ افسری در خیابان استانبول دو شب متوالی برگزار شد. سرود ای ایران آنقدر اثر کرد که شنوندگان تکرار آن را خواستار شدند و سه بار تجدید شد. استقبال و تاثیر این سرود باعث شد که وزیر فرهنگ وقت، هیئت نوازندگان را به مرکز پخش صدا دعوت کرد تا صفحه‌ای از آن ضبط و همه روزه ازرادیو تهران پخش شود. اجرای اولیه این اثر ملی نایاب است. اجرای دیگر، مربوط به سال‌های ۱۳۳۷ تا ۱۳۴۲ در برنامه گلها است که غلامحسین بنان این سرود را خواند. در سال ۱۳۵۰ نیز اُپرای راديویی این سرود با همکاري ارکستر بزرگ راديو تلويزيون ملی ايران با رهبری فرهاد فخرالدینی و خوانندگی اسفندیار قره‌باغی انجام گرفت. دو اجرای دیگر از این اثر نیز یکی با صدای حسین سرشار و دیگری با صدای رشید وطن‌دوست موجود است.

در شصتمین سالگرد ساخت این سرود در مهرماه ۱۳۸۳ ارکستر ملی ایران آن را در تالار وحدت اجرا کرد که تمامی ۷۰۰ نفر جمعیت حاضر در سالن آن را همنوا خواندند.

 

 

ثبت دامنه آسایشگاه خیریه کهریزک
نویسنده: پیمان کیان. ׀ تاریخ: برچسب:سرود ای ایران,ارکستر ملی ایران,سرودهای میهنی, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

با سلام .

من بندرت مطلبی می نویسم ولی نوسانات قیمت ارز در این مدت اینقدر زیبا بوده که به چند سایت برای گرفتن قیمت ارز مراجعه کردم .حتما همه از قیمت روز خبر دارید . دیگه بعضی از سایتهای خبری هم از این موضوع خسته شدن .تو یکی از این سایتها در قسمت قیمت ارز با این نوشتار مواجه شدم. خدا بخیر کنه.

ثبت دامنه آسایشگاه خیریه کهریزک
نویسنده: پیمان کیان. ׀ تاریخ: برچسب:نوسانان قیمت ارز,قیمت ارز, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

می ستاییم مهرِ دارنده‌ی دشت‌های پهناور را، او که به همه‌ی سرزمین‌های ایرانی، خانمانی پُر از آشتی، پُر از آرامی و پُر از شادی می‌بخشد.
مهریَشت
مژده یارا که مهرگان آمد
جشن پیوند عاشقان آمد
فصل احساس‌های آبی شد
عید دل‌های مهربان آمد

مهرگان است، روز مهر و امید
روز لبخند دختر خورشید
روز روشن رواني و بهروزی
روزگار جوانی جاوید

مهرگان است، روز بیداری
روز آگاهی است و هشیاری
روز اندیشه‌های بالنده
روز افکار جاودان جاری

جشن مهرگان از جشن‌های باستانی، استوره‌ای و فصلی به‌شمار می‌رود، که با گذشت هزاره‌ها و نیز دگرگونی‌هايی که در شیوه‌ي بر گزاری آن به وجود آمده، هاله‌ای از باور و بزرگداشت مردمي، این جشن را فراگرفته است. ايراني امروز، كه در پي بازيافت پيشينه باشكوه خود است، با زنده كردن دوباره‌ي مهرگان – با نگرشي نو- در پي شكوه گذشته خود مي گردد.
در گاهشماري ايران باستان، در هر ماه، با يكي شدن نام روز و ماه، جشني بر پا مي شد‏؛ مهر روز از مهر ماه: مهرگان.
پیشینه‌ی جشن مهرگان به اندازه‌ی ديرينگي ايزدش، میترا است و تا آن جا كه بن ‌نوشت‌های موجود نشان می‌دهند، اين جشن دست كم از زمان فريدون پیشدادی آغاز شده است که شاهنامه‌ی فردوسی به روشنی به پیدایش اين جشن در دوران پادشاهی فريدون اشاره كرده است.
ایرانیان باستان درباره «مهرگان»، چهار باور داشتند:
نخست: در این روز خداوند به کالبد «مشی » و « مشیانه» روان دمیده است.
دوم: مردمی که از ستم ضحاک ماردوش به ستوه آمده بودند، در این روز به رهبری کاوه آهنگر بر او شوریده و او را در کوه دماوند در بند کردند.
فريدون چون شد بر جهان کامکار
ندانست جز خويشتن شهريار
به روز خجسته سر مهر ماه
به سر بر نهاد آن کياني کلاه
کنون يادگار است از او ماه مهر
بکوش و برنج، ايچ منهاي چهر
ابوريحان بيروني در التفهيم مي‌نويسد: اندرين روز آفريدون ظفر يافت بر بيورسب جادو، آنك معروف است به ضحاك و به كوه دماوند بازداشت و روزها كه سپس مهرگان است همه جشنند، بر كردار آنچه از پس نوروز بود.
سوم: جشن کشاورزی و هنگام برداشت و به انبار سپاری پايان تابستان.
چهارم: اردشیر بابکان در این روز فرخنده دیهیم خورشید نشان بر سر نهاده است.
درروزگار پیشین، این جشن بزرگ شش روزه بوده است؛ از مهرايزد تا رام ايزد. روز آغاز را «مهرگان عامه» و روز پايان را «مهرگان خاصه» می گفته اند. به گفته بيهقي تا پایان فرمانروایی غزنویان اين جشن ملي و رسمی بوده وبا شکوه هر چه تمام برگزار می‌شده است.
چنانكه گويند شكوهش با نوروز برابري مي‌كرده و گستره‌ي آن به سبب پيوندش با آيين مهر و ميترا از خاور تا باختر را درمي نورديده.
به خيال، اگربتوان از استوره‌ي كاوه آهنگر كه درفش دادخواهي و ستم‌ستيزي ايرانيان است، چشم‌پوشي كرد ويا حتا پيوند مهرگان با «ميترا» و «مهر» را هم كه نشان از پيشينه‌ي اين جشن كهن دارد، ناديده گرفت، همزماني آغاز فصل برداشت كشاورزان با مهرگان ، بر مردمي‌بودن اين جشن كهن گواه است، و از سوي ديگر مهرگان آغاز اعتدال پاييزي را نويد مي‌دهد، همان گونه كه نوروز پيام‌رسان اعتدال بهاري است، اين دو جشن كهن را همانند دو روي سكه‌ي فرهنگ ايران مي‌انگارند.
خوان یا سفره مهرگانی نیز همچون هفت سين نوروز و دیگر سفره‌های جشن‌های ایرانی، هفت‌چینی از میوه‌ها و خوراکی‌هاست، همراه با شاخه‌هایی از درخت «سرو» يا «مورت» ، شیر و نان مخصوص « لووگ» كه روی پارچه‌ای ارغوانی گرد یک آتش‌دان چیده می‌شوند. هفت میوه و لرك ( آجیل ویژه‌ای از هفت خشکبار از جمله مغز گردو، پسته، مغز فندق، بادام، تخمه، توت خشک، انجیرخشک، نخودچی و ...)، آش هفت غله، کاسه‌ای پر از آب و گلاب و سکه و برگ آویشن همراه با گل‌های بنفشه و نازبو (ریحان)، آینه، سرمه‌دان، ترازو، شیرینی و بوهای خوش همچون اسفند و عود و کُندر.
خلف تبریزی در «برهان قاطع» برای یكی از مقام‌ها و لحن‌های موسیقی سنتی ایران نام «موسیقی مهرگانی» را آورده است؛ که گمان می‌رود در دوران گذشته در جشن مهرگان موسیقی ویژه‌ای نواخته می‌شده که اکنون از آن آگاهی نداریم. همچنین در میان دوازده مقام نامبرده شده در كتاب «موسیقی كبیرِ» ابونصر فارابی، مقام یازدهم با نام «مهرگان» آمده است و نیز نظامی گنجوی در منظومه‌ی «خسرو و شیرین» نام بیست و یكمین لحن از سی لحن نامبردار شده را «مهرگانی» نوشته است.
جشن مهرگان امسال هم مانند سال‌هاي گذشته از سوي انجمن هاي زرتشتيان و هم چنين از سوي نهاد‌هاي ملي در سراسر كشور، در روز مهر از ماه مهر برابر با دهم مهر ماه برگزار مي‌شود.

امرداد

ثبت دامنه آسایشگاه خیریه کهریزک
نویسنده: پیمان کیان. ׀ تاریخ: برچسب:مهرگان,جشن مهرگان,, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

عسل ایران پس از صادرات به تركیه، در این كشور بسته بندی و با برند تركی وارد بازارهای اروپایی می شود.عفت رییسی سرحدی مدیر عامل اتحادیه زنبورداران در گفت وگو با خبرنگار كشاورزی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، با اشاره به این كه طبق آمار گمرك جمهوری اسلامی دو هزار تن عسل در سال جاری صادر شده است، گفت: با توجه به این كه عمده عسل صادراتی از طریق پیله وری صادر می شود، پیش بینی می شود امسال چهار هزار تن عسل ایرانی صادر شده باشد.وی تاكید كرد: با توجه به این كه محصول صادراتی حیثیت ملی محسوب می شود، باید عسل صادراتی تحت نظارت و كنترل باشد و محصول مرغوب صادر شود تا مشتریان مان را از دست ندهیم.مدیر عامل اتحادیه زنبورداران گفت: عسل به تركیه صادر می شود و تركیه با بسته بندی خودش محصول ایران را به اروپا ارسال می كند. هم چنین عسل درجه سه برای مصارف شتر و اسب به كشور امارات متحده عربی صادر می شود.رییسی با ابراز نگرانی از این كه عسل ایرانی به عنوان كالای باكیفیت باید از نوع مرغوب صادر شود و تحت نظارت باشد اكنون تحت نظارت و كنترل نیست.وی افزود: با توجه به این كه تنوع اقلیمی و گیاهان دارویی زیادی داریم، عسل ایرانی به عنوان محصول باكیفیت باید جایگاه خود را حفظ كند اما عسل های صادراتی درجه یك نیستند كه این امر باعث می شود جایگاه عسل ایران مخدوش شود.


سالانه حدود ۶۰۰ هزار تن پسته در جهان تولید می شود كه ایران با تولید ۲۰۰ هزار تن، اولین تولیدكننده این محصول به شمار می رفت اما از سال گذشته دومین رقیب تولید از ایران پیشی گرفت و كشورمان دومین تولیدكننده پسته شده است.ایران تا سال گذشته در سكوی اول تولید پسته جهان قرار داشت اما از سال گذشته آمریكا با افزایش سطح زیر كشت و افزایش عملكرد در واحد سطح به تولید بیشتری دست یافت و ایران دومین تولیدكننده این محصول شد.سال گذشته كشورمان ۱۶۰ هزار تن پسته برداشت شد كه بر اساس آمار گمرك جمهوری اسلامی ایران ۱۰۸ هزار تن از این محصول به ارزش ۷۹۷ میلیون دلار صادر شد كه از نظر وزنی ۴.۵ درصد و از نظر ریالی ۲.۹ درصد نسبت به سال ۱۳۸۹ کاهش یافت.امسال نیز بر اساس پیش بینی رییس انجمن پسته ۲۰۰ هزار تن محصول از باغات كشور برداشت خواهد شد كه بیش از یك میلیارد دلار ارز آوری صادراتی برای كشور دارد.محسن جلال پور به ایسنا گفت: از سال گذشته آمریكا در تولید پسته رتبه اول جهان را به خود اختصاص داد اما با توجه به این كه این كشور بیشترین میزان تولید محصول را در بازار داخلی اش مصرف می كند، میزان صادراتش از ایران كمتر بوده و كشورمان همچنان در صادرات پسته مقام اول را در جهان دارد.به گفته وی آمریكا رقیب اصلی ایران در تولید و صادرات پسته محسوب می شود؛ به طوری كه سال گذشته ۲۰۰ هزار تن تولید داشته و امسال نیز میزان تولیدش به ۳۰۰ هزار تن خواهد رسید.جلال پور اظهار كرد: امسال سال آور پسته است كه حدود ۱۱۰ هزار تن از این محصول از باغات استان كرمان، ۴۰ هزار تن از استان خراسان رضوی و ۵۰ هزار تن از استان های خراسان جنوبی و شمالی، قم، مركزی، سیستان و بلوچستان، فارس، سمنان و یزد برداشت خواهد شد.۹۰ درصد اقتصاد پسته اقتصاد صادراتی است و تنها ۱۰ تا ۱۵ درصد از این محصول در بازار داخلی مصرف می شود؛ به طوری كه سال گذشته از ۱۶۰ هزار تن پسته ۲۵ هزار تن مورد مصرف بازار ایران قرار گرفت.بر اساس آمار گمرك صادرات پسته خندان كشور در چهارماهه نخست امسال ۹۸.۸ میلیون دلار، انواع پسته ناخندان ۳۷ میلیون دلار، مغز پسته ۴۹.۵ میلیون دلار، مغز پسته بدون پوست دوم و خلال مغز پسته ۸.۶ میلیون دلار و سایر پسته تازه یا خشك كرده ۲۱.۷ میلیون دلار بوده است.آلمان، ازبكستان، امارات، اوكراین، بلژیك، تاجیكستان، تایوان، سوریه، عراق، روسیه، قزاقستان، لبنان، هلند، هنگ كنگ و هند بزرگترین بازارهای پسته صادراتی ایران در چهار ماهه نخست امسال بودند. در بین این بازارها بیشترین میزان صادرات مربوط به روسیه، امارات، آلمان و عراق بوده است.همچنین هر ساله حدود ۲۰ درصد از پسته ایران برای تهیه مغز سبز به صورت كال چیده و به بازار های اروپا، آمریكا و ژاپن صادر می شود.
 

ثبت دامنه آسایشگاه خیریه کهریزک
نویسنده: پیمان کیان. ׀ تاریخ: برچسب:پسته,عسل,وضعیت پسته و عسل ایران, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 

کنون گویمت رویدادی  دگر                زتاریخ دیرین این بوم  وبر               

چواسکندرآمد به ملک کیان                یکی گرد   فرمانده قهرمان

به ایرانیان داد درس وطن                  در این ره گذشت از سروجان وتن

که فرزند نام آور میهن است               مر آن شیردل آریو برزن است

چو اسکندر آهنگ ایران نمود             همه آگهان را هراسان نمود

جهانگستری فکر وسودای او              جهانگیری اندیشه و رای او

چو موج شتابنده میراند پیش               بشد کار دارا به سختی پریش

سر انجام, دارا در آمد زپا                  از این بار شد پشت ایران دو تا

بسی شهرها را سکندر گشود              به جز پارس, چون راه دشوار بود

گذرگاه او تنگه ای بود تنگ               دو سویش همه صخره و کوه و سنگ

همه سنگها بود ره ناپذیر                  همه صخره هایش کهنسال و پیر

در آن تنگه سردار ایران سپاه             بر اسکندر و لشکرش بست راه

چو کوهی سر افراشت بر آسمان         که تا ره بود بسته بر دشمنان

پس از روزها پایداری و جنگ           پس از هفته ها کارزار و درنگ

سکندر نیارست از آن ره گذشت         بکارش فرو ماند و درمانده گشت

سر انجام فکری سکندر نمود             پی چاره تدبیر دیگر نمود

بگفتا به سردار ایران سپاه                 که بگذر ز پیکار و بگشای راه

ببخشم تو را بر همه مهتری               از این پس تو سردار اسکندری

ولی آریو برزن پاکدل                      پی پاس این خاک و این آب و گل

به اسکندر از خشم پاسخ نداد              چو کوهی فراروی او ایستاد

سرانجام نابخرد گمرهی                    به دشمن نشان داد, دیگر رهی

چو اسکندر از تنگه آمد فراز              ز نو آریو برزن چاره ساز

گران پاتر از صخره های بلند             بپا ایستاد اندر آن, تنگ بند

بدین گونه ره بر سکندر ببست               بر او آشکار و مسلم شکست

بدانست جز مرگ در پیش نیست          ورا تا عدم یک قدم بیش نیست

چو نزدیک شد لحظه واپسین               به میدان آورد گفت این چنین:

((بدان ای سکندر پس از مرگ من          پس از ریزش آخرین برگ من

توانی گشایی در پارس را                   نهی بر سرت افسر پارس را

به تخت جم و کاخ شاهنشهان               قدم چون نهی با دگر همرهان

مبادا شوی غره از   خویشتن              که ایران بسی پرورد همچو من))

چو اسکندر این جانفشانی بدید             سرانگشت حیرت به دندان گزید

به آهستگی گفت با خویشتن                که اینست مفهوم عشق وطن

اگر چند آن آریا مرد گرد                   پی پاس ایران زمین, جان سپرد

ولی داد درسی به ایرانیان                  که در راه ایران چه سهل است جان!    

توران بهرامي پور


  آریوبرزن؛ بزرگ سردار بی‌آوازه/ مقاومت آریوبرزن در مقابل سپاه اسکندر به روایت تاریخ

 اسکندر مقدونی در سال ۳۳۱ قبل از میلاد پس از پیروزی در سومین جنگ خود با ایرانیان (جنگ آربل یا گوگامل) و شکست پایانی ایرانیان، قصد عزیمت به «پارس» پایتخت ایران را داشت که با وقوع خسوف، نظم سپاه بر هم ریخت. مقدونی‌ها بر این باور بودند که خسوف بیانگر واقعه‌ای تلخ و دشواری بسیار است، پس بسیاری از ادامه مسیر سرباز زدند. کنت کورث در کتاب تاریخ اسکندر خود آورده است: «در شب نخست ماه گرفت و به نظر مقدونی‌ها چنین آمد که پرده‌ای خونین رنگ روی ماه کشیده و از نور آن کاسته شده است... این حادثه نزدیک بود موجب شورش گردد که اسکندر اهمیت موقع را دریافته و در‌‌ همان وقت کاهنان مصری را خواسته عقیده آنان را درباره خسوف خواست... کاهنان مصری می‌دانستند تحولاتی در زمان روی می‌دهد و ماه می‌گیرد... ولی آنچه از این حساب معلوم می‌شود سری است که کاهنان از مردم پنهان می‌دارند. اگر عقیده آنان را متابعت کنیم آفتاب ستاره یونان است و ماه ستاره ایران. بنابراین هرگاه ماه بگیرد بلیه و انهدامی برای پارسیان است.» انتشار این خبر در میان لشکر موجب امید و همراهی آنان با اسکندر می‌شود.                                 

 

تاریخ ایرانی: تاریخ ایران باستان مملو از سرداران و بزرگانی است که برای حفظ این مرز و بوم تلاش کرده‌اند. اما نام، نشان و اطلاعات موجود از آن‌ها محدود به کتب یونانی شده است آنچنان‌که به گفته عبدالرفیع حقیقت«... اگر مورخان یونانی ذکری از این وقایع نکرده بودند، اصلا خبری از این فداکاری‌ و وظیفه شناسی‌های بزرگ ملی به ما نمی‌رسید.»

 آریوبرزن سردار بزرگ ایرانی که مدتی است به دلیل امکان تخریب یا جابجایی مجسمه‌اش در میدانی به همین نام در شهر یاسوج، نامش بر سر زبان‌ها افتاده نیز از این قاعده مستثنی نیست؛ چنانچه اگر به جست‌وجوی شخصیت و اطلاعاتی درباره او در منابع گوناگون بپردازیم جز نامش و چند سطر کوتاه آن هم نه در کتب تاریخی خودمان بلکه در کتب افرادی چون آریان، دیودور، کنت کورث و پلی‌ین (مورخان عهد قدیم) چیزی عایدمان نمی‌شود. گرچه اطلاعات این کتب محدود است، اما حال که نام این سردار بزرگ بر سر زبان‌هاست، بد نیست به همین منابع سری بزنیم و این شخصیت تاریخی را از میان سخنان این نویسندگان بیابیم.

  بقیه در پیوست

 

       

 

 

ثبت دامنه آسایشگاه خیریه کهریزک
ادامه مطلب
نویسنده: پیمان کیان. ׀ تاریخ: برچسب:آریوبرزن,شعر,مقاومت آریوبرزن,, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

سهرابي درباره چگونگي پي بردن به اين موضوع تصريح كرد: با توجه به اينكه رساله دكتري من بر روي مطالعات تبار شناسی گلسنگهای مانا در سطح جهان بوده است در تحقيقات بر روي گونه‌هاي مختلف این گروه متوجه شدم نمونه گلسنگی که محققان كشور اسپانيا به ايستگاه فضايي بين‌المللي ارسال كرده اند یک گونه جديد بوده که نامگذاری آن را به صورت Circinaria gyrosa Sohrabi et al انجام داده ام. بعد از انتشار نتایج رساله دکتری من محققان ایستگاه فضایی نام گونه جدید را بلافاصله پذیرفته و مقاله جدید خود را با نام گونه جدید Circinaria gyrosa در پایگاه ساینس دایرکت منتشر کردند. اين مقاله در نشاني اينترنتيhttp://www.sciencedirect.com/science/article/pii/S0032063312002425 قابل دسترسي است. 

 گلسنگ به كار رفته در تحقيقات پژوهشگران اسپانیا و آلمان در ايستگاه بين‌المللي فضايي كه به اشتباه گونه «Aspicilia fruticulosa» معرفي شده بود با بررسي‌هاي محقق ايراني به عنوان گونه‌اي جديد شناسايي شد.به گزارش خبرنگار علمي ايسنا، در پي ارائه يافته‌هاي رساله دکتري محمد سهرابي، دانش آموخته گروه زيست شناسي دانشكده علوم زيستي دانشگاه «هلسينكي» فنلاند در قالب مقاله اي در مجله معتبر آلماني Mycological Progress محققان اروپايي دست اندركار اين تحقيقات با تصحيح اشتباهتشان در مقاله جدید خود نام گونه جدید كشف شده توسط اين محقق ايراني و همكارانش را جايگزين كرده‌اند.دكتر محمد سهرابي، عضو هيات علمی سازمان پژوهش‌های علمی و صنعتی ايران در گفت‌وگو با خبرنگار علمي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) با اشاره به اين كه گلسنگ‌ها از گونه‌هايي هستند كه در سال‌هاي اخير براي انجام تحقيقات در علوم فضایی و پروژه بلندپروازانه سکونت بشر در مریخ استفاده می شوند، اظهار كرد: طي پنج سال گذشته، محققان ايستگاه بين‌المللي فضايي در انجام تحقيقات خود چندين گونه مختلف Rhizocarpon geographicum و Xanthoria elegans و یک گونه جدید ناشناخته مانده از گروه گلسنگ‌های مانا (مائده آسمانی) موسوم به « Aspicilia fruticolosa» را به مدت چندین ماه به فضا ارسال كرده و همچنين آنها را در شرایط شبیه‌سازی شده مریخی به مدت طولانی نگه داشته اند. پس از بازگرداندن گونه‌ها از فضا و خارج کردن آنها از شرایط شبیه سازی شده مریخی، بررسي‌ کامل آنها نشان داد كه دما، فشار و تابش شدید اشعه «UV» در روند رشد و زندگي آنها اثري چندانی نداشته است و در اين میان تنها گونه مائده آسمانی همچنان توانسته بیشترین مقاومت را از خود نشان دهد.وي افزود: پس از آن آزمایش موفقیت آمیز از ميان گلسنگ‌هاي ارسال شده به فضا، گلسنگ مانا به عنوان مدل ارگانيسم مطالعات زیست‌ستاره شناسی انتخاب شد.سهرابي تصريح كرد: گونه مدل انتخاب شده به گروهي از گلسنگ‌ها به نام «Manna Lichens» تعلق دارد که در برخي كتب اديان مختلف به نام مائده آسماني معروف هستند. اين گروه از گلسنگ‌ها كه نسبت به خشكي بسيار مقاوم هستند در بیابان‌ها و استپ های ايران، آسياي مركزي، بخش‌هايي از روسيه، اسپانيا، شمال آفریقا و آمريكا پراکنش دارند.عضو هيات علمی سازمان پژوهش‌های علمی و صنعتی ايران تصريح كرد: بررسي‌هاي اخير من و همكارانم در دانشگاه هلسينكي نشان داد گونه منتخب گلسنگ مورد استفاده در تحقيقات ايستگاه فضايي كه به اشتباه Aspicilia fruticulosa معرفي شده در واقع از گونه كشف شده توسط ما موسوم به Circinaria gyrosa Sohrabi et al است که در بیابانها و استپ های مناطق مرکزی و شمال غرب ایران، ارمنستان، ترکمنستان، آناتولی ترکیه و مناطق استپی و خشک اسپانیا وجود دارد. محققان ایستگاه فضایی متوجه جديد بودن اين گونه از نظر علم گلسنگ شناسي و گونه شناسي نبودند و آن را با گونه اي ديگر موسوم به Aspicilia fruticulosa که بیشتر در آسیای مرکزی پراکنش دارد، اشتباه گرفته اند. 

   DSCN9294.JPG

محقق ايراني اشتباه پنج‌ساله محققان ايستگاه بين‌المللي فضايي را تصحيح كرد

 

گلسنگ مورد بحث

 بقیه در ادامه نوشتار

ثبت دامنه آسایشگاه خیریه کهریزک
ادامه مطلب
نویسنده: پیمان کیان. ׀ تاریخ: برچسب:گلسنگ‌ها ,اشتباه از سوي محققان علوم فضايي,دكتر محمد سهرابي,گلسنگ‌های مانا,, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

از آنجا که زنبورعسل برای درست کردن هر گرم موم، شش گرم عسل مصرف می‌کند، احتمال تقلبی بودن عسل‌های موم‌دار عرضه‌شده در سطح خرده‌فروشی‌های شهر و به‌کارگیری پارافین وجود دارد. 

مدیرعامل اتحادیه زنبورداران کشور در گفتگو با خبرنگار ایانا با اعلام این مطلب گفت: کمیته‌ای متشکل از اداره استاندارد، انجمن علمی زنبورعسل، اتحادیه زنبورعسل و بخش زنبورعسل به‌دنبال استانداردسازی عسل تولیدی در کشور است.عفت رئیسی سرحدی با اشاره به این موضوع که عسل را به‌صورت موم‌دار خریداری نکنید، افزود: اولویت عسل‌هایی که در سطح شهر به‌صورت موم‌دار به فروش می‌رسد، دارای مومی با درصدی از پارافین هستند که برای سلامت افراد زیان‌آور است.وی خاطرنشان کرد: زنبورعسل برای تولید هر گرم موم، شش گرم عسل مصرف می‌کنند. لذا تولیدکنندگان حقیقی عسل نیز معمولاً حاضر به فروش عسل با موم نیستند و از موم تولیدشده دوباره برای تولید عسل استفاده می‌کنند.رئیسی سرحدی ادامه داد: موم مصنوعی در کارگاه‌های موم‌سازی با ترکیب پارافین و موم طبیعی تولید می‌شود.وی ادعا کرد: برندهای مختلفی از عسل‌های تقلبی در فروشگاه‌های زنجیره‌ای و میادین مشاهده می‌شوند که دارای درصدی از عسل طبیعی و شکر غلیظ‌شده هستند.مدیرعامل اتحادیه زنبورداران کشور یادآور شد: فروشگاه‌های زنجیره‌ای به‌دنبال کالاهایی هستند که بیشترین سود را برای آنها داشته باشد و عسل‌های تقلبی را با سود 30 تا 40 درصد به فروش می‌رسانند.رئیسی سرحدی با بیان اینکه قیمت تمام‌شده هر کیلوگرم عسل طبیعی 12 الی 15 هزار تومان است، تأکید کرد: با اختصاص مراکزی برای عرضه عسل طبیعی می‌توان عسل طبیعی را به دست مصرف‌کننده رساند و تولیدکننده نیز محصول خود را به قیمت مناسبی به فروش می‌رساند.

کشاورزی نوین

 

ثبت دامنه آسایشگاه خیریه کهریزک
نویسنده: پیمان کیان. ׀ تاریخ: برچسب:زنبورعسل,عسل‌های موم‌دار ,عسل‌های تقلبی,عسل طبیعی,, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

به‌علت شباهت ظاهری و ناآشنایی مردم با طعم و مزه گوشت شترمرغ، گوشت گوساله جوان جایگزین شترمرغ شده و به مصرف‌کنندگان فروخته می‌شود.

 رئیس هیئت مدیره شرکت تعاونی پرورش‌دهندگان شترمرغ در گفتگو با خبرنگار ایانا با اعلام این مطلب گفت: به‌دلیل شباهت ظاهری گوشت گوساله با گوشت شترمرغ، در برخی از کشتارگاه‌ها، گوساله‌های کم‌سن به جای گوشت شترمرغ ذبح شده و به فروش می‌رسد.پرویز نیامنش افزود: گوشت شترمرغ از لحاظ طعم نیز شباهت زیادی به گوشت گوساله جوان دارد و به‌راحتی قابل تشخیص نیست.وی با تأکید بر اینکه این فرآورده باید از فروشگاه‌های معتبر تهیه شود، خاطرنشان کرد: به‌دلیل این شباهت، جلوگیری از این حرکت امکان‌پذیر نیست و تنها کشتارگاه‌ها باید انصاف را رعایت کنند.نیامنش ادامه داد: گوشت شترمرغ با داشتن چربی‌های مفید، میزان پروتئین، آهن و سدیم بیشتری در مقایسه با سایر پروتئین‌های حیوانی دارد.وی تصریح کرد: محصولاتی که به‌عنوان روغن شترمرغ در عطاری‌ها به فروش می‌رسند، دارای مجوزهای لازم نیستند و اغلب تقلبی بوده و از ترکیب روغن جامد و مایع به‌دست می‌آید.فعال بخش خصوصی با بیان اینکه قیمت هر کیلوگرم گوشت لخم بسته‌بندی شده شترمرغ 27 هزار تومان است، یادآور شد: با واردات، قیمت علوفه در بازار کاهش یافته، ولی شترمرغ‌هایی که به زمان ذبح رسیده‌اند، با علوفه گران‌قیمت تولید شده و امکان کاهش قمیت آن وجود ندارد.نیامنش تأکید کرد: شترمرغ در مقایسه با سایر دام‌ها ضریب تولید بهتری دارد و در ازای هر 2.5 کیلوگرم علوفه‌ای که مصرف کرده، یک کیلوگرم گوشت تولید می‌کند. در حالی که این ضریب برای گوساله دارای یک به هفت است.وی در پایان اظهار داشت: جوجه‌های یک‌روزه شترمرغ طی 10 ماه به وضعیت کشتار می‌رسند و شترمرغ‌های مولد نیز تا زمان بهره‌برداری سه سال زمان لازم دارند.

کشاورزی نوین

 

ثبت دامنه آسایشگاه خیریه کهریزک
نویسنده: پیمان کیان. ׀ تاریخ: برچسب:گوشت شترمرغ تقلبی,گوشت گوساله,کشتارگاه‌ها,پرورش‌دهندگان شترمرغ, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات با تاکید بر اینکه سرویس جستجوگر اینترنتی گوگل در ایران هیچ مشکلی ندارد گفت: اختلال در جی میل به دلیل عدم رعایت قوانین کشورمان و حکم دادگاه قوه قضائیه است.رضا تقی پور وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات در حاشیه مراسم افتتاح باغ موزه دفاع مقدس در جمع خبرنگاران در خصوص فیلترینگ سایت جستجوگر گوگل و سرویس ایمیل این شرکت(جی میل) در داخل کشور گفت: گوگل در کشورمان فیلتر نیست و هیچ مشکلی ندارد.
وی در خصوص رفع اختلال سرویس پست الکترونیکی گوگل(جی میل) گفت: هر زمانی تصمیم بگیرند جی میل نیز رفع اختلال می شود.وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات با بیان اینکه سرویس های ارائه دهنده خدمات کامپیوتر نظیر گوگل و جی میل باید مقررات کشورها را رعایت کنند گفت: هنگامی که آنها مقررات کشورها را رعایت نکردند، دادگاه حکمی داد و ما هم آن را اجرا کردیم.وی گفت: هر هنگام که دادگاه حکم خود را عوض کند اختلال هم ازبین می رود.
تقی پور در پاسخ به سئوال مبنی بر اینکه کدام دادگاه حکم به اختلال در جی میل داده است گفت: این موضوع را باید از قوه قضائیه پیگیری کنید.

مهر

ثبت دامنه آسایشگاه خیریه کهریزک
نویسنده: پیمان کیان. ׀ تاریخ: برچسب:اختلال در جی‌میل,حکم قوه‌قضائیه,دادگاه,جستجوگر اینترنتی گوگل, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 

خبرنگار: سهیلا گلی‌زاده

در حالی که قله دماوند جزو بلندترین قله‌های ایران و جهان بوده و می‌تواند در فهرست یونسکو ثبت شود، به‌علت سهل‌انگاری‌های صورت‌گرفته تاکنون ثبت جهانی نشده است.

 

عضو انجمن دوستداران دماوند در گفتگو با خبرنگار ایانا با اشاره بر روند ثبت میراث ملی در فهرست جهانی یونسکو گفت: برای ثبت هر اثر در یونسکو سازمان میراث فرهنگی و گردشگری باید مقدمات این امر را فراهم کند، اما در ثبت دماوند که لقب بام ایران نیز به خود گرفته است، کوتاهی‌هایی صورت گرفته است.مولانا با بیان اینکه مقدمات ثبت این اثر در یونسکو از سوی انجمن دوستداران کوه دماوند صورت گرفته است، افزود: انجمن در حال تهیه پروتوپلاژ برای ارائه به یونسکو است، اما این کار باید از سوی سازمان میراث فرهنگی صورت می‌گرفت.وی خاطرنشان کرد: در حال حاضر کمیته علمی در همین راستا تشکیل شده است تا علاوه بر پیگیری اقدامات مربوط به ثبت این اثر در یونسکو به مباحثی هم ازجمله کم کردن ارتفاع دماوند و... بپردازد.گفتنی است، دماوند که یک کوه آتشفشانی مطبق است و عمدتاً در دوران چهارم زمین‌شناسی موسوم به دوران هولوسین تشکیل شده که بر همین اساس هم نسبتاً جوان است، در 30 تیرماه سال ۱۳۸۷ به‌عنوان نخستین اثر طبیعی ایران در فهرست آثار ملی ایران ثبت شد و از سال ۱۳۸۱ به‌عنوان "اثر طبیعی ملی" در شمار مناطق چهارگانه ارزشمند از نظر حفاظت محیط زیست قرار گرفته است.دماوند در اساطیر ایران هم یاد شده است و شهرتش بیش از هر چیز به این سبب است که ضحاک در آن به بند لازم به ذکر است، کشیده شده‌است و در آثار ادبی فارسی نیز فراوان به این اسطوره و به‌طور کلی‌تر کوه دماوند اشاره شده است. فعالیت‌های آتش‌فشانی این کوه در حال حاضر محدود به تصعید گازهای گوگردی است و آخرین فعالیت‌های آتشفشانی این کوه مربوط به ۳۸ هزار و ۵۰۰ سال قبل بوده است.

شایان ذکر است، ثبت دماوند به‌عنوان نخستین اثر طبیعی و ملی ایران در فهرست جهانی یونسکو صرف نظر از تمامی حرف و حدیث‌ها این روزها از مهمترین دغدغه‌های دوستداران طبیعت به حساب می‌آید اما انجمن دوستداران دماوند از سهل‌انگاری سازمان میراث فرهنگی برای ثبت جهانی بلندترین کوه ایران و خاورمیانه و بلندترین قله آتشفشانی آسیا گلایه می‌کند./

دماوند.جندی شاپور البرزدماوند-جندی شاپور البرز

ثبت دامنه آسایشگاه خیریه کهریزک
نویسنده: پیمان کیان. ׀ تاریخ: برچسب:قله دماوند,عدم ثبت جهانی قله دماوند,فهرست یونسکو,کوه آتشفشانی , ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 

سرو (نگين سبز) چهار هزار و پانصد ساله ابركوه، با گذشت 1,642,500 روز از عمر خود، سرسبز و شاداب در پهناي كوير يزد در شهرستان ابركوه مقاوم و استوار است و جهانيان را شگفت‌زده كرده است. به نوشته «جمهوري اسلامي»، دانشمندان و كارشناسان داخلي و خارجي، از اين درخت به عنوان كهنسال‌ترين درخت جهان ياد مي‌كنند و مي‌گويند: ديدن اين درخت براي هر كسي جالب و شگفت‌آور است. اخيرا دانشمنداني از ژاپن و روسيه از اين درخت ديدن كردند و عمرش را تا هشت هزار سال برآورد كرده‌اند. پيشتر «الكساندر روف» دانشمند روسي، عمر آن را به 4000 تا 4500 سال برآورد كرده بود. «حمدالله مستوفي» هم در كتاب «نزهت القلوب» كه به سال 740 هجري قمري تاليف شده است، درباره اين سرو آورده است: در آنجا سروي است كه در جهان شهرتي عظيم دارد چنانچه سرو كشمير و بلخ، شهرتي داشته و اكنون اين از آن بلندتر و بزرگتر است. برخي مورخين معتقدند: نهال اين درخت را «يافث» پسر نوح كاشته است. 
رئيس اداره محيط زيست ابركوه هم گفت: اين درخت به عنوان يك اثر طبيعي در سال 1382 به تصويب شوراي عالي حفاظت محيط زيست كشور رسيده است. رئيس اداره ميراث فرهنگي و گردشگري ابركوه هم از درخت سرو به عنوان يكي از عجايب خلقت ياد كرد و افزود: اين درخت خاطرات زيادي را در لابلاي شناسنامه چندين هزارساله‌اش به يادگار دارد. 
وي ارتفاع اين درخت را 25 متر، دور تنه آن را 5/11 متر و محيط آن را 18 متر اعلام كرده‌اند. 
وي درخت سرو ابركوه را از نوع سروهاي مديترانه‌اي دانست و گفت: اين گياه بزرگترين درخت موجود زنده روي زمين است.

پورتال وزارت جهاد کشاورزي

ثبت دامنه آسایشگاه خیریه کهریزک
نویسنده: پیمان کیان. ׀ تاریخ: برچسب:بزرگترين درخت كره زمين, درخت سرو ,بزرگترين درخت, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

  شرکت ebay پیریار ، در سال ۲۰۰۶ با ۵ میلیارد دلار درآمد ، به عنوان چهارصد و پنجاه و هشتمین شرکت برتر آمریکا شناخته می شود که همه موفقیتش در قرن بیست و یکم به دست آمده است(Pierre Omidyar) خواندن مسیر موفقیت این ایرانی خوش فکر برای بسیاری ازما خالی از لطف نخواهد بود .

 نامش پیر (Pierre) و فامیلش امیدیار Omidyar) ) بود. او هم مانند دیگر بازیگران بزرگ عصر دیجیتال ، در اواسط اخرین دهه قرن بیستم میلادی ، یعنی سپتامبر ۱۹۹۵ ، پورتالی را طراحی و راه اندازی کرد که ایده خلاقانه و دیجیتالی او و همسرش Pam ، اکنون به نام ebay ، مشهورترین و برترین سایت حراجی آنلاین وب به شمار می رود. پیر امیدیار در ۲۱ ژوئن ۱۹۶۷ از پدری ایرانی و مادری فرانسوی در پاریس به دنیا آمد. ۶ ساله بود که با خانواده اش به مریلندآمریکا رفت و در ۱۴ سالگی با نوشتن دومین برنامه رایانه‌ای برای کتابخانه مدرسه پا به دنیای بیتها گذاشت. پیر امیدیار رئیس و موسس سایت ای‌بی (e-bay) اولین و معروفترین وبگاه مخصوص حراج و خرید و فروش اینترنتی که تا آخر سال ۱۹۹۸ ۱/۲ میلیون عضو ۷۵۰ میلیون دلار حجم معاملات و حدود ۸ میلیون دلار سود به هم زده بود ، راه اندازی کرد. حالا بعد از گذشت مدت کمی ، شرکت بزرگی شده است با بیش از ۶۰۰۰ کارمند میلیون ها مشتری ثبت شده .پیر امیدیار ، جوان ایرانی الاصل مقیم آمریکا ، در سال ۲۰۰۶ با ۱۰ میلیارد دلار ثروت که همه اش از راه کسب و کار الکترونیکی و رهبری بر بازار های عصر دیجیتال حاصل شده است ، سی و پنجمین میلیاردر جهان و نوزدهمین میلیاردر آمریکا به شمار می رود. در ان سالهای نه چندان دور ، تصور این که روزی ، خلق مکانی برای خرید و فروش اجناس دست دوم یا تا حدی نو و آفرینش یک حراجی واقعی دیجیتالی ، حتمی شود ، آرزویی به بزرگی آرزوهای چارلز دیکنز بود! اما آرمان طلایی پیر ، چند سال پس از هزاره سوم ، به واقعیتی مسلم مبدل گشت اکنون آن رویای شیرین به چنان حقیقتی مبدل شده است که فقط دامنه ebay.com ، میلیون ها دلار قیمت دارد. آیا تاریخ بشریت این چنین زمان هایی برای پول درآوردن میلیون دلاری بازیگران زمان های مختلف خود ، به خاطر می آورد؟ از انقلاب کشاورزی تا گذار به دوران صنعتی شدن بشر ، و حتی قبل از پیداش انقلاب ارتباطات یا موج سوم تافلر ، هیچ گاه بدون دستیابی به دانش و ابزار فیزیکی و به خدمت گرفتن ده ها هزار کارمند ، شخصی میلیاردر نشده بود. اما اکنون از سال های پایانی قرن بیستم به این سو ، تاریخ شاهد تولد میلیاردرهای جوانی است که نه ارتش دارند و نه سپاه ! نه طلا دارند و نه نفت و ارثیه خارق العاده ! آن ها فقط دانش دارند و بس .

 

در واقع ، اندیشه های نابی که با نوآوری و پرورش خلاقانه در محیط مجازی متولد می شوند ، تجربه ها و آموزه های ارزنده ای را به همراه دارند که حتی در دانشگاه هاروارد هم قابل آموختن نیست ! دانشگاه MIT(www.mit.edu) ، که ده ها برنده جایزه نوبل و هزاران پرفسور و دانشجوی نخبه از سراسر جهان را در لابراتوارها و مراکز آموزشی و صنعتی خود دراختیار دارد ، در دهه های پایانی قرن بیستم ، باعث تشکیل ۴۰۰۰ شرکت کارآفرین شده است که بیش از ۲۳۰ میلیارد دلار درآمد داشته اند . درآمدی که از طریق حمایت های یک دانشگاه صورت گرفته است ، به اندازه در آمد کل کشورهای قاره آفریقا است . شکاف فقیر و غنی در هزاره دوم ، بیش از هزاره اول افزایش یافت و اکنون در آغازهراه سوم ، این شکاف به دلیل اتکای شدید کسب و کار به تولید دانش و به قولی اقتصاد دانش محور (knowledge base economy) افزایش خواهد یافت. مجموعه رهیافت هایی که تا این بخش از کتاب در مورد کسب و کار بازیگران صنعت دیجیتال جهان آموختیم ، به ما خاطر نشان می کند که دیگر بیش ترین درآمد ، حاصل بیش ترین نفر / ساعت کار فیزیکی و حضوری نیست . امری که حتی تا دهه شصت میلادی نیز ، اقتصاد جهانی بر پایه آن حاکم بود. دنیا اکنون به سمت دیجیتالی شدن کامل و گذار به پست مدرنیسم دیجیتالی هدایت می شود. مصرع ناب حماسه سرای بزرگ پارسی گویان ، حکیم ابوالقاسم فردوسی ، که می فرماید توانا بود هر که دانا بود ، اکنون بیش از گذشته ، مفسر موفقیت های خارق العاده بزرگان عصر دیجیتال (Digital Decade) می باشد. شکاف دیجیتالی بین انسان ها ، علاوه بر تاثیرات منفی در گسترش ارتباطات و اطلاع رسانی در دنیای امروزی ، در ایجاد فاصله طبقاتی در جوامع نیز موثر بوده است . 

اگر چه ، خود صنعت دیجیتال و ارتباطات ، عاملی در راستای ارتقای صلح جهانی و توسعه پایدار مبتنی بر توسعه امکانات در اقصی نقاط جهان است ، اما اگر وضع به همین منوال پیش رود و کشورهای جهان سوم و در حال توسعه ، به اندیشه کاهش فاصله علمی و ابزاری خود با جهان اول نباشند ، ضعف در رفتارهای اقتصادی ، علمی و فرهنگی جهان ، کسب و کار غربی ها را هم با چالش رو به رو خواهد کرد. اگر در آسیا و آفریقا ، که دو سوم جمعیت و منابع انرژی جهان را در اختیار دارند ، توسعه امکانات ارتباطی و اطلاعاتی مدرن دردسترس نباشد ، مجموعا یک میلیارد جمعیت اروپا و آمریکا ، نمی تواند در انتظار بازارها و فرصت های بی بدیل در آسیا و آفریقا باشد. با رشد امکانات ارتباطی و فناوری در اقصی نقاط جهان ، می طلبد تا ضریب نفو.ذ فناوری های مدرن بیش از گذشته ارتقا یابد تا فراگیری توان مندی های ICT ، دسترسی جهانی را برای ساکنان دهکده جهانی ، به ارمغان آورد. نا گفته پیداست که سهم دانش و تولید علم در کارآفرینی و در مجموع ، ثروت سازی برای خلاقان عصر دیجیتال ، غیر قابل انکار است . دانشی که در بستر توانمندی دیجیتالی هدایت و با تلفیق مدیریت ، خلاقیت و هنر ، شکوفا شود ، آن چیزی خواهد شد که ebay ، بهترین مثال برای تفسیرش است. 

پیر امیدیار ، در بهترین زمان ممکن ، نسبت به راه اندازی و خلق حراج ای بی ، اقدام کرد. اکنون ، ده ها هزار سایت خرید و فروش در اینترنت وجود دارد ، اما هیچ کدام به اندازه این پایگاه گردش مالی دراختیار ندارند. ۱۵۰ میلیون کاربر ، سالانه از حراجی های این پایگاه که از نسخه های خطی تا جواهرات و کفش را در معرض فروش قرار می دهد ، خرید می کنند. امید یار در سال ۱۹۸۸ ، از دانشگاه Tufts ، لیسانس علوم کامپیوتر دریافت کرد و در کسب و کار اینترنتی ، به عنوان یک خود توان افزا (self – empowerment) در اقتصاد نامیده می شود. پیر یار ، خانم مگ ویتمن (meg Whitman) را از ۱۹۹۸ به عنوان مدیرعامل شرکت ebay منصوب کرد. خانم ویتمن ، فوق لیسانس MBA از هاروارد دارد و از ایشان به عنوان یک رهبر در کسب و کار الکترونیکی غیر موازی یاد می کنند که با ایده های موثر و فراگیرش ، زمینه های باروری فعالیت های ebay را در چند سال اخیر فراهم کرد. خانم ویتمن در سال های ۱۹۸۹ تا ۱۹۹۲ ، به عنوان قائم مقام امور بازاریابی جهانی و فروش شرکت والت دیسنی فعالیت کرده است و به دلیل عمق رفتار سازمانی اثر بخشش در دنیای کسب و کار دیجیتالی ، از سوی مجله فورچون ۲۰۰۵ ، به عنوان قدرتمندترین زن جهان د راقتصاد معرفی شد. 

شرکت ebay پیریار ، در سال ۲۰۰۶ با ۵ میلیارد دلار درآمد ، به عنوان چهارصد و پنجاه و هشتمین شرکت برتر آمریکا شناخته می شود که همه موفقیتش در قرن بیست و یکم به دست آمده است.

The CPH theory

ثبت دامنه آسایشگاه خیریه کهریزک
نویسنده: پیمان کیان. ׀ تاریخ: برچسب:پی‌یر امیدیار,ebay ,وبگاه ,حراحی‌های آن‌لاین,ای‌بی,, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

«ماتيو آرنولد»، سخنور و نويسنده‌ي سده‌ي نوزدهم انگليس، همانند «فيتز جرالد» نبود كه همه‌ي آوازه و نام‌آوري خود را از برگردان رباعيات خيام و انديشه‌هاي او به‌دست آورده بود. با اين‌حال فيتز جرالد، در نامه‌اي به دوستش ‌نوشت: «هنگامي كه به هومر، ويرژيل، دانته، آشيل، شكسپير و مانند آن‌ها مي‌انديشم، نوشته‌هاي خاوري(:شرقي) در نگاهم ابلهانه مي‌آيد!».
اما ماتيو آرنولد، نمي‌توانست تا اين اندازه خودبين باشد. او فرهنگ ايران را «فرهنگ روشنايي و زيبايي» مي‌ناميد و اثرپذيري و مايه‌وري خود از چنين فرهنگي را پنهان نمي‌كرد. آرنولد، نويسندگان اروپايي را هشدار مي‌داد كه خودنگري را رها كنند و گستره‌ي ذهني خود را با الهام گرفتن از ملت‌هاي ديگر، گسترش ببخشند. خود او به آن‌چه مي‌گفت پايبند بود و مي‌كوشيد فرهنگ‌هاي ديگر، به‌ويژه فرهنگ ايران، را بشناسد.

ماتيو آرنولد و داستان «رستم و سهراب»
هنگامي كه ماتيو آرنولد، داستان «رستم و سهراب» شاهنامه را شناخت، در نامه‌اي به يكي از دوستانش نوشت: «به‌تازگي چيزي به دست آورده‌ام كه بيش از هر چيز ديگر خشنودم ساخته است. اثري كه يكي از بهترين‌هاست. چه چيز شگفت‌آوري! همه چيز در آن هست».
آرنولد فارسي نمي‌دانست و از رهگذر نوشته‌اي از «سنت‌بوو»- منتقد بزرگ فرانسوي- و برگردان «ژول‌مول»، داستان «رستم و سهراب» را شناخته بود.
آن‌چه به‌ويژه براي آرنولد ارزش داشت، جان‌بخشي فردوسي به قهرمانان داستان و بازگويي جنگ و عشق و كين و سوگ و سروري بود كه در داستان «رستم و سهراب» موج مي‌زد. آرنولد كه هنر والاي فردوسي را مي‌ستود، بي‌درنگ با الهام از اين داستان، منظومه‌اي نوشت و نام آن را «سهراب و رستم»(با جابه‌جا كردن نام داستان شاهنامه) گذاشت(١٨٥٣ميلادي). منظومه‌ي او پيروي‌اي آزاد از داستان «رستم و سهراب» شاهنامه بود. آرنولد اثرش را به دوستش «جان دوك كالريچ» پيشكش كرد و در نامه‌اي به او نوشت: «اين اثر را نه براي زيبايي شعر خودم، بلكه براي والايي داستان و زيبايي احساسات بازتاب يافته در آن، مي‌پسندم».
شعر ماتيو آرنولد در منظومه‌ي «سهراب و رستم»، ساده، اما بسيار اثرگذار بود. از همين‌رو در اروپا و به‌ويژه در ميان انگليسي‌زبان‌ها، آوازه‌اي بسيار يافت. يك نمونه از اين اثرگذاري را آن‌جايي مي‌توان ديد كه آرنولد به توصيف نبرد رستم و سهراب مي‌پردازد:
«توگفتي آفتاب و اختران
در اين رزم سهمگين انباز بودند. زيرا كه ابري
ناگهان در آسمان پديد آمد و خورشيد را
برفراز آن دو جنگاور تيره كرد و بادي
از زير پايشان برخاست و ناله‌كنان بر دشت دامن كشيد
و هر دوآن را در گردبادي از شن درپيچيد.
تنها آن دو تن را تاري و تيرگي درميان گرفت و بس».

تفاوت‌هاي منظومه‌ي «سهراب و رستم» آرنولد و «رستم و سهراب» شاهنامه
منظومه‌ي «سهراب و رستم» ماتيو آرنولد، برگردان بيت به بيت «رستم و سهراب» شاهنامه نيست. بلكه برگرداني آزاد و الهام‌گرفته از آن داستان است. او سرآغاز داستان را كه رستم به شكارگاهي در مرز ايران و توران مي‌رود، به‌كنار گذاشته است. افزون‌بر اين كه در برگردان او، رستم از داشتن پسري به نام سهراب آگاه نيست و گمان مي‌كند كه فرزند ناديده‌ي او دختر است. آن بخش از داستان را كه رستم به دربار كي‌كاووس مي‌رود و خشمگين از آن‌جا بازمي‌گردد، نيز رها كرده است. پاره‌اي از داستان كه رستم، پنهاني به سراپرده‌ي سهراب و همراهان او نزديك مي‌شود و ژنده‌رزم را مي‌كشد، در منظومه‌ي آرنولد نيامده است. آرنولد پاي پيران‌ويسه و فرود را هم به داستان باز مي‌كند! در حالي‌كه چنين چهره‌هايي در داستان «رستم و سهراب» شاهنامه نقشي ندارند.

آيا برگردان آرنولد از داستان «رستم و سهراب» دستبردي ادبي بود؟
با همه‌ي آوازه‌اي كه منظومه‌ي «سهراب و رستم» ماتيو آرنولد به‌دست آورده بود، برخي از متقدان پرهيزي نداشتند از اين كه او را متهم به دزدي ادبي كنند. گماني نبود كه آرنولد از برگردان سنت‌بوو و ژول‌مول بهره برده بود. اما مساله اين‌جا بود كه او از يادآوري اين نكته به خوانندگان اثرش خودداري كرده بود و همين كوتاهي، بهانه‌اي به منتقدان داد تا او را دزد ادبي بنمايانند. اما كساني به پشتيباني از آرنولد برخاستند و چنين گفتند كه آوازه‌ي برگردان ژول مول و سنت بوو به اندازه‌اي است كه نيازي نبوده است آرنولد نام آن دو را در ديباچه‌ي كتابش بياورد. خود آرنولد هم در پيشگفتار چاپ دوم اثرش كوشيد به اين اتهام‌ها پاسخ بدهد. با اين همه اتهام «دزدي ادبي» تا به امروز بر منظومه‌ي آرنولد سنگيني مي‌كند.

برگرداني گيرا و پُركشش
برگردان ماتيو آرنولد از داستان «رستم و سهراب»، دريچه‌اي براي شناخت ژرف‌تر انگليسي‌زبان‌ها با يكي از داستان‌هاي شاهنامه بود. با اين كه برگردان آرنولد در پاره‌اي جاها با شاهنامه تفاوت دارد، اما توانايي او در پرداخت منظومه‌اي پُركشش و گيرا را نمي‌توان ناديده گرفت. بخش كوتاهي از آن برگردان، كه سخن رستم با سهراب است، شايد گوياي شكوه سخن آرنولد در برگردان داستان «رستم و سهراب» باشد:
«هواي آسمان نرم و گرم و خوش است
اما مغاك گور سرد!
در من نگر كه پيلتن و آهن‌پوش و آزموده‌ام
در بسياري از دشت‌هاي خونين نبرد و با بسياري از دشمنان جنگيده‌ام
و هيچ يك از دشمنان از چنگم نرسته‌اند...
اما همه‌ي ما چون شناگران قضا و قدر بر موجي گران سواريم!»
منظومه‌ي «سهراب و رستم» ماتيو آرنولد را سال‌ها پيش منوچهر اميري به فارسي برگردان كرده است.


ياري‌نامه:
اين جستار برپايه‌ي نوشته‌اي از دكتر حسن جوادي، با نام «ماتيو آرنولد و ترجمه رستم و سهراب»(كتاب ماه ادبيات و فلسفه- خورداد١٣٨٤) فراهم آمده است؛ و نيز جستارهاي:
‌«ملاحظاتي چند در باب داستان سهراب و رستم»/ عبدالحسين زرين‌كوب(يغما- سال هفتم)؛
«فردوسي و شاهنامه در كشورهاي انگليسي‌زبان»/ احمد تميم‌داري(در كتاب«استوره متن بينا فرهنگي- ١٣٨٨)؛ «مقايسه‌ي رستم و سهراب ماتيو آرنولد با رستم و سهراب شاهنامه»/ منصوره غلامي حنايي(رشد آموزش زبان و ادب پارسي- شماره نخست- پاييز ١٣٨٩)

پويان پشوتني-AmordadNews

ثبت دامنه آسایشگاه خیریه کهریزک
نویسنده: پیمان کیان. ׀ تاریخ: برچسب:شاهنامه,برگردان شاهنامه,رستم و سهراب,ماتيو آرنولد,فردوسي,منظومه,, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

در دل روستای هرزویل در نزديكي منجیل، سروی از ديار كهن برجاي مانده است. سروي كه به شوند بلنداي خيره كننده‌اش و شمار سال‌هايي كه با تمام سختي‌ها زيسته و هنوز استوار مانده بسيار مورد توجه است. سرو کهنسال هرزویل، با بلنداي 600 متری از سطح دریا كه در 20 شهريور سال 1366 به شماره‌ي ١١٣ از سوی شورای عالی محیط‌زیست به‌ عنوان یک اثر طبیعی ملی ثبت شد.
بلنداي اين سرو 30 متر است و پهناي تنه‌ي آن ٤متر، آن‌چنان كه در روايات گوناگون آمده ديرينگي آن به هزار تا سه هزارسال مي‌رسد. ناصرخسرو قبادیانى نيز در سفرنامه‌ي خود از این درخت زیبا و کهنسال ياد كرده است.
در فرهنگ ايران باستان سرو نشان اهورا مزدا و زندگي پس از مرگ است. دکتر ابریشمی در مقاله‌ي سرو در فرهنگ ایرانی می‌نویسد: «در باور پیروان آیین مهر، سرو درختی است که ویژه‌‌ي خورشید و زایش مهر است. درختی که همیشه سبز است، از این روی سرو نماد مهر تابان و زندگی‌بخش و نشانه‌س نامیرایی و آزادگی و پایداری در برابر نیروهای مرگ‌آور بوده است.»
در چشمه‌هاي(:منابع) کهن ایرانی، به عمر دراز سرو، جاودانگی و آزادگی آن اشاره شده است. در ادبیات فارسی نيز سرو نماد آزادی و آزادگی به شمار آمده است.
«برهان قاطع» درباره‌ي شايستگي سرو آورده: «هر درختی را کمال و زوالی هست، چنان که گاهی پربرگ و تازه است و گاهی پژمرده و بی‌برگ، سرو را هیچ‌یک از اینها نیست. همه وقت سبز و تازه است.»
«فرهاد‌میرزا‌معتمدالدوله»‌ كه از درخت سرو تناوری، با دور تنه‌ي 25/4 ذرع، در نزدیک استخر سخن گفته در سال 1292ق، با ديدن سرو قريه‌ي هرزه‌ویل در نیم فرسنگی قریه‌ي منجیل می‌گوید: «سرو قریه‌ي فنا در شیراز از این بلندتر و بزرگتر است، ولی او پریشان و افشان است، مانند این شاداب و سبز نیست، و این شادابی از رطوبت هواست.»


 

نگار پاكدل

AmordadNews

ثبت دامنه آسایشگاه خیریه کهریزک
نویسنده: پیمان کیان. ׀ تاریخ: برچسب:روستای هرزویل,سرو کهنسال,منجیل ,, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 از «ماراتن» تا «آتن» برای رساندن خبر پیروزی، یک‌نفس، آنچنان دوید که پس از رساندن خبر از خستگی مرد.
آن‌گونه که «هرودوت»، تاریخ‌نگار یونانی نوشته است، پارسیان از یونانیان در نبرد ماراتن در سال 490 پیش از میلاد شکست سختی خوردند. برای رساندن خبر شکست ایرانیان از یونانیان، یک سرباز، پیاده از دشت ماراتن تا آتن را دوید تا پیک این پیروزی باشد اما شادی‌اش چندان نپایید و از خستگی مرد. شاید این سرباز، اگر فراموش نمی‌کرد که می‌شود اسبی اختیار کرد و تا آتن رفت، این اندازه زود نمی‌مرد، البته اگر اسبی برای این سپاه به اصطلاح پیروز مانده باشد.
به هرروی رخدادنگاران باخترزمینی(:غربی) نبرد ماراتن را نخستین نبرد سرنوشت‌ساز تاریخ بشر نامیده‌اند و آن‌را پیروزی «دموکراسی غربی» بر «استبداد شرقی» می‌خوانند.بی‌گمان نبرد ماراتن را باید از روی ساخته و پرداخته‌های هرودوت یونانی جست‌و‌جو کرد اما در این میان، اندکی اندیشه نیز نیاز است.
چنین آمده که در این نبرد، 200 هزار سرباز مسلح ایرانی به‌همراه 600 کشتی جنگی در برابر 11 هزار یونانی صف‌آرایی کرده‌اند.
يوناني‌ها به سارد كه جزوي از امپراتوري پارس است، يورش برده و شهر را به آتش كشيده‌اند. داريوش‌شاه براي گوشمالي يوناني‌ها سپاهي را روانه‌ي يونان كرده كه برپايه‌ي نوشته‌هاي «هرودوت يوناني»، ٢٠٠هزار سرباز به فرماندهي «داتيس» و «آرتافرن»، روانه‌ي يونان مي‌‌شوند.
سپاه ١١ هزار نفري يونان به فرماندهي «كالي‌ماك» در برابر ايرانيان مي‌ايستند.
چنين آمده كه بخشی از گروه اعزامی(1٠ هزار نفر(:‌به‌ایوربام)) زیر فرمان «داتیس» در دشت‌های ماراتن اردو زد. نیروهای آتنی در برابر ایرانی‌ها در حالت حمله بودند اما جنگی رخ نداد. پس از چند روز به نیروهای اعزامی دستور داده شد که سوار کشتی شوند و به آتن بروند. آنگاه که بخشی از نیروهای ایرانی کاسته شد، جنگ درگرفت. در این میان ایرانیان، به فرمان داتیس به‌سوی ساحل، واپس، نشستند.
«هرودوت» در جایی از نوشته‌هایش به خیانت یکی از سربازان یونانی اشاره دارد و چنین می‌نویسد که سربازی یونانی در بلندترین جای جزیره‌ی «آت‌تیک» با بالا بردن سپر خود، ارتش ایران را از خالی‌بودن آتن از سربازان یونانی باخبر می‌کند.
با در کنار هم نهادن همه‌ی اینها، آناني كه مي‌انديشند و كوركورانه چيزي را باور ندارند، خواهند دریافت که صف‌آرایی ایرانیان در «ماراتن»، تنها برای خالی‌کردن آتن از سربازان یونانی انجام شده است و واپس‌نشیی‌(:عقب‌نشینی) بخشي از ارتش ایران از دشت ماراتن به‌سوی ساحل نه تنها نشان شکست پارسیان از یونانی‌ها نیست بلکه خبر از یک مانور حساب‌شده‌ی نظامی دارد.
ارتش ایران برای گشودن دروازه‌های آتن راهی شده بود. هنگامی‌که بخش دوم ارتش ایران که بخش اصلی را نیز تشکیل می‌دادند با فرماندهی «آرتافرن» در حال نزدیک‌شدن به ساحل آتن بودند، ارتش یونان به آتن رسیده بود. ارتش ایران با دیدن یونانی‌ها در آتن، دریافت که دیر رسیده است، از همین رو «آرتافرن» از پیاده کردن نیروهای ایران خودداری کرد. در این نبرد ایرانی‌ها، قرار بود آتن را بدون جنگ و خونریزی بگیرند، یک نقشه‌ي جنگي كاملا برنامه‌ریزی شده كه در آن قرار نبود خوني ريخته شود و البته كه فرماندهان با درايت داريوش آنگاه كه ديدند كه اين نقشه‌اي نيست كه در آغاز برنامه‌ريزي كرده‌اند، با در نظر گرفتن ريسك موجود از ادامه‌ي‌حمله خودداري كردند.
برپایه‌ی نوشته‌ی «هرودوت» در پایان این نبرد ایرانی‌ها، 6400 سرباز و هفت کشتی خود را از دست دادند در حالی‌که از یونانی‌ها تنها 192 نفر کشته شدند که «کالی‌ماک» نیز یکی از کشته‌شدگان بود. «هرودوت» نبرد ماراتن را شکستی بزرگ برای پارسیان، ترسیم می‌کند و پس از او دیگر رویدادنگاران یونانی، شاخ و برگ‌های دیگری بر داستان «هرودوت» می‌افزایند.


نی‌بور(Niebuhr) درباره‌ی این نبرد چنین نگاشته است: «نوشته‌های یونانی‌ها درباره‌ی نبرد ماراتن و جنگ‌های دیگر ایران با یونان به شعر و افسانه‌گویی و داستان‌سرایی از تاریخ‌نویسی شبیه‌تر است. آن‌چه به نظر می‌رسد این است که سپاه ایران در دشت ماراتن دچار شکست نشده است. بدین معنا چون «داتیس»، فرمانده سپاه ایران، متوجه شد که میدان عمل و باریک بودن عرض میدان نبرد، مانع کاربرد سواره نظام است، ناچارشد که فرمان عقب‌نشینی صادر کند. «هرودوت» صدور فرمان عقب‌نشینی را به منزله‌ی شکست سپاهیان ایران قلمداد کرده است.»
ناپلئون بناپارت نیز که نبردهای ایران را برپایه‌ی نوشته‌های هرودوت و دیگر یونانیان خوانده، در یادداشت‌هایش آورده که: «درباره‌ی پیروزی‌هایی که یونانی‌ها به‌خود نسبت می‌دهند نباید فراموش کرد که این گفته‌ها همه از یونانی‌ها است و گزافه‌گویی و لاف‌زنی آنها نیز مسلم است.»
اما شاید جالب باشد که نظر علمی‌پژوهشی «هانس‌ولبروک»، رخدادنگار آلمانی را هم بدانید. او در این‌باره می‌نویسد: «ارتش یونان در ماراتن از سربازان پیاده‌ي سنگین‌اسلحه ترکیب شده بود که توان مانور آن محدود به تغییر مکان به‌طور بطئی به‌سوی جلو بود. «هرودوت» نوشته است که یونانی‌ها با یورش و پیشروی 4800 قدم در میانه‌ی دشت ماراتن و خردکردن مرکز جبهه‌ی ایرانیان، پیروز شدند. در حالی‌که این‌کار از نظر فیزیکی غیرممکن است.
طبق آیین‌نامه‌های «نظامی مشق صف جمع ارتش آلمان»، سرباز با تجهیزات کامل می‌تواند تنها در دقیقه 1080 تا 1150 گام بدود. جنگ‌افزار آتنی‌ها از سربازان کنونی آلمان سبک‌تر نبوده و دو ایراد کلی هم داشتند. یکی این‌که آنان سربازان حرفه‌ای نبودند بلکه مردمان غیرنظامی بودند و دیگر این‌که سن بیشتر آنها از حدمجاز در ارتش‌های نوین تجاوز نمی‌کرد.»
از دیدگاه «ولبروک»، آشکار است که نبرد ماراتن در خود دشت ماراتن رخ نداده است بلکه در جایی بوده که بلندی‌ها و جنگل، یونانی‌ها را از محاصره‌شدن در امان داشته است.
ولبروک در پایان چنین می‌نویسد: «دشت ماراتن به اندازه‌ای کوچک است که نزدیک به 50 سال پیش هنگامی‌که یک افسر ستاد ارتش آلمان هنگامی‌که از آنجا بازدید کرد با شگفتی نوشت که این دشت برای یک تیپ آلمانی نیز جای کافی برای انجام تمرینات ندارد.»
باوجود همه‌ی آن‌چه آمد، باختری‌ها(:غربی‌ها) آنچنان یاد این نبرد خيالي را گرامی می‌دارند که نام یکی از ورزش‌های دو‌و‌میدانی المپیک را ماراتن نهاده‌اند. باختری‌ها، پس از گذشت دوهزار‌و‌اندي سال آنچنان اين نبرد را بزرگ، نشان مي‌دهند كه جاي شگفتي است.
مرتضا ثاقب‌فر، نويسنده، ترزبان(:مترجم) و پژوهشگر ايراني كه در زمينه‌ي هخامنشيان كارهاي بسياري از او به بازار كتاب آمده درباره‌ي اين بزرگنمايي باختر‌زميني‌ها، گفت: «اين بزرگنمايي‌ها در زمان خودش، كاربرد داشته‌است يعني هرودوت با اين كار تلاش كرده براي ملتش تاريخ بسازد و براي هم‌ميهنانش غرور. اما چرا هنوز باختري‌ها به اين افسانه‌ي ايدئولوژيك، احساس نياز مي‌كنند، جاي بسي شگفتي دارد.»
به باور «ثاقب‌فر» بايد در اين باره بيشتر انديشيد. شايد همه‌ي آنهايي كه به چنين افسانه‌اي خود را آويزان كرده‌اند، از ناسيوناليسم ايراني، در هراسند.
ثاقب‌فر گفت: «از ميان همه‌ي تمدن‌هاي كهني كه در خاورميانه مي‌زيسته‌اند، تنها ايران است كه برجاي مانده‌است. ايران تمدني است كه همه‌ي هجوم‌هاي تاريخي را كنار زده و هنوز پابرجا اسيتاده است، آگاهي ملي ما هنوز زنده است و به گمان من،‌ باخترزميني‌ها از همين مي‌ترسند و جنگ‌هايي چون ماراتن و سالاميس چيزي جز دست‌آويز برايشان، نيست.»

امرداد

ثبت دامنه آسایشگاه خیریه کهریزک
نویسنده: پیمان کیان. ׀ تاریخ: برچسب:دروغ ماراتن ,نبرد ماراتن,هرودوت,یونانی‌ها ,, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 125 يادمان و گستره‌ي تاريخي- فرهنگي در كاوش‌هاي باستان‌شناسان در منطقه‌ي «پاسارگاد» پيدا شد. به گزارش روابط عمومي پارسه- پاسارگاد اين يافته‌ها در كاوش‌هاي دشت «سر‌پنيران» در جنوب خاوري(:شرقي) دشت پاسارگاد به‌دست آمده است.
دشت سرپنيران با آب و هوايي معتدل، در ميان رشته‌كوه‌هايي ديوار‌مانند جاي گرفته است. به گفته‌ي يكي از كارشناسان باستان‌شناسي بررسي دشت سرپنيران به‌گونه‌ي پيمايشي انجام شده و در ميان يافته‌هاي به‌دست‌آمده، يادمان‌‌هايي از دوران ميان‌سنگي، نوسنگي، پيش از تاريخ‌(‌روستا‌نشيني) تاريخي و اسلامي وجود دارد. ديرينگي يادمان‌هاي شناسايي‌شده، يك فرآيند زماني از 12000 سال پيش تا‌كنون را در بر مي‌گيرد.
ابزار‌هايي سنگي از دوره ميان‌سنگي، شناسايي چند غار، يادمان‌هايي از دوران نوسنگي، چندين يادمان تاريخي از روزگار هخامنشي، فرا‌هخامنشي، ساسانی و روزگار اسلامي‌، از ارزشمندترين يافته‌هاي اين كاوش باستان‌شناسي است.



پناه گاههاي صخره اي سياه چوقي ومبارك اباد

ثبت دامنه آسایشگاه خیریه کهریزک
نویسنده: پیمان کیان. ׀ تاریخ: برچسب:١٢٥اثر تاریخی,دشت پاسارگاد ,كاوش باستان‌شناسي , ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

از آنجایی که برادرانم فارغ التحصیل دبیرستان و راهنمایی البرز تهران بودند و مدام از اون تعریف می کننددر مورد تاریخچه آن خیلی دوست داشتم بدونم و این مطالب رو پیدا کردم ،امیدوارم جالب باشه و تجدید خاطره ای هم برای کسانی که خاطراتی با آن دارند باشه.

فارغ‌التحصيلان ششمين دوره كلاس تجاري دبيرستان البرز به همراه ساموئل جردن و همسرش1938 ميلادي

 آشنايي با ساموئل مارتين جردن مدير آمريكايي دبيرستان البرز و دليل نامگذاري خيابان جردن تهران

دكتر ساموئل مارتين جردن (Samuel M. Jordan) از سال ۱۸۹۹ تا سال ۱۹۴۰ رياست كالج آمريكايي تهران (دبيرستان البرز) را به عهده داشت. او باني و سازنده دبيرستان البرز و مدرسه دخترانه آمريكايي تهران است.

  جردن در سال ۱۸۷۱ ميلادي در نزديكي شهر يورك در پنسيلوانيا بدنيا آمد. پس از تحصيل در دبستان و دبيرستان در سال ۱۸۹۵ ميلادي از كالج لافايت درجه B.A (ليسانس) گرفت. در سال ۱۸۹۸ درجه استادي علوم الهي (ام.ا) از دانشگاه پرينستون را دريافت كرد. در سال ۱۹۱۶ كالج لافايت او را با درجه D.D (دكتر در حكمت و فلسفه) شناخت و در سال ۱۹۳۵ ميلادي از كالج واشنگتن و جفرسون بدرجهٔ دكتراي حقوق نائل شد.

دكتر جردن در سال ۱۸۹۸ ميلادي (۱۲۷۸ خورشيدي) به ايران آمد و يك سال بعد رياست مدرسه را به عهده گرفت .در سال ۱۹۱۳ ميلادي (۱۲۹۲ خورشيدي) با راه‌اندازي كلاس‌هاي باقيمانده دوره دوازده ساله دبيرستان تكميل گرديد. در سال ۱۹۱۸ ميلادي (۱۲۹۷ خورشيدي) اولين ساختمان شبانه‌روزي كه در آن زمان، مك كورميك‌ هال (Maccormick Hall) ناميده مي‌شد و يك ساختمان ديگر پايان يافت. 

 به پاس خدمات فرهنگي وي در كالج البرز، دو مدال و نشان به او عطا كرد: 

•    در سال ۱۳۰۰ هجري خورشيدي، وي يك قطعه نشان و مدال درجه دوم علمي 

•    بار ديگر در سال ۱۳۱۹ هجري خورشيدي، وي و خانمش به دريافت نشان درجه يك علمي ديگر مفتخر شدند. 

 

دكتر جردن، در سال ۱۳۱۹ هجري خورشيدي از ايران رفت. 

دكتر جردن پس از بازگشت به آمريكا، در سال ۱۳۲۳ هجري خورشيدي، دوباره به ايران آمد و مورد استقبال شاگردان و مريدانش قرار گرفت. او ايران را وطن دوم خود مي ‌ناميد و همواره از آن به نيكي ياد مي‌كرد. وي در سال ۱۳۳۳ هجري خورشيدي، در ۸۱ سالگى در آمريكا در گذشت. 

در سال ۱۳۲۶ هجري خورشيدي، مراسمي به ياد او و براي بزرگداشت او در تالار دبيرستان البرز برگزار شد و نيم تنه سنگي وي را كه استاد ابوال¬حسن صديقي تراشيده بود، در كنار در ورودي آن نصب كردند. اين پيكره بعدا به كتابخانه دانشگاه صنعتي اميركبير منتقل گرديد. 

بزرگراه آفريقا در شمال تهران، در زمان رژيم گذشته، به يادبود وي خيابان جردن نام گرفته بود، نامي كه هنوز هم بطور غير رسمي كاربرد دارد. كتابي به نام 'روش دكتر جردن' به قلم شكرالله ناصر در ديماه ۱۳۲۳ در تهران منتشر شده كه در آن به شيوه كار وي و اداره دبيرستان پرداخته است. 

 

از خاطرات و كلمات دكتر جردن 
 

•    'من ميليونر هستم زيرا هزارها فرزند دارم كه هر كدام براي من، براي ايران و براي دنيا ميليونها ارزش دارند.' 

'بچه ‏ها مملكت شما سابقهٔ درخشانى داشته است. بازگشت به آن روزگار درخشش بستگى به همت و شجاعت و كوشش شما دارد. اميدوارم حرف من در گوش و قلب شما باشد و براى ملت و كشورتان مفيد واقع شويد.' 

براي دروغ، ده شاهي كفاره تعيين كرده بود. 

اگر در جيب كسي سيگار پيدا ميشد، يك تومان جريمه داشت. 

اگر از دانش‏آموزى سئوالى مى‏كرد و او بلد نبود، مى‏گفت: 'كلّه به ‏كار، كدو كنار.' 

ميگفت ' سيگار لوله بي مصرفي است كه يك سر آن آتش و سر ديگر آن احمقي است!' 

لوطى‏ را در معنايى منفى ـ در مايهٔ الواط ـ به ‏كار مى‏برد و مى‏گفت: 'غيرت، همت، زحمت، كار، كوشش: اينها به آدم‏آباد می ‏رسد. سستى، بى حالى، كارنكردن، بارى‏ به ‏هرجهت بودن به لوطى‏آباد مى‏رسد.' 

از ديگر بزرگان دربارهٔ او :

تا كشور ما جايگه جردن شد

بس خارستان كز مددش گلشن شد

اين باغ هنر كه دور از او بود، كنون‏

چشمش به جمال باغبان روشن شد 

 

و نيز: 

نادانى چيست جز به غفلت مردن؟

بايد به علاج از اين مرض جان بردن

گفتم كه طبيب درد نادانى كيست؟

پير خردم گفت كه جردن، جردن! 

نوشته : جعفر سپهري

نقل از هوپا

 

 عکسها در ادامه نوشتار اضافه گردیده است

دبیرستان البرز
تاریخچه کالج آمریکایی و دبیرستان البرز

 

 

Alborz High school

بی گمان دبیرستان البرز یکی از قدیمی ترین دبیرستان های کشور ماست و اگر کالج آمریکایی ها، که بعدها، در سال 1319 به دبیرستان البرز تغییر نام داد را نیز به حساب آوریم، نزدیک به 140 سال قدمت دارد. این دبیرستان به دلیل برخورداری از مدیرانی کارآمد که کمتر دستخوش تغییرات و جابجایی می شدند ( خصوصاً در سال های پیش از انقلاب )، اگر نگوییم بهترین و کارآمدترین دبیرستان کشور بوده است، یقیناً یکی از بهترین ها تلقی می شده است. بیش از سی هزار فارغ التحصیل این دبیرستان طی هفتاد سال گذشته، عمدتاً مدارج بالای علمی را طی کرده و بسیاری از آنان در ایران و سایر نقاط جهان مصدر خدمات مفید به جامعه بوده و هستند. چندی پیش که برای پیدا کردن کتابی به جستجوی کتابخانه ام پرداختم، چشمم به کتاب "سده نام البرز" خورد. کتابی که در سال 1353 به همت زنده یاد دکتر محمدعلی مجتهدی ( رئیس وقت دبیرستان البرز ) منتشر شد و به هر یک از دانش آموزان دبیرستان ( که من هم یکی از آنها بودم ) به یادگار اهدا گردید. کتاب چهارصد صفحه ای سده نامه، من را با خود به دنیای خاطرات گذشته برد. حال و هوای مدرسه، مدیر، ناظم ها، معلمین، همکلاسی ها و هم مدرسه ای ها، حیاط و ساختمان های دبیرستان و ایام نوجوانی. زمانی به خود آمدم که پاسی از شب گذشته بود. کتابی را که می خواستم، پیدا نکردم اما کوله بار خاطرات، من را بر آن داشت تا آنچه در مورد دبیرستان البرز: می دانم، خوانده ام و یا می توانم فراهم کنم، در وب سایت ایران – ایرانی ها قرار دهم، باشد که بسیاری از "البرزی ها" را در این نوستالژی سهیم نمایم و آنهایی را که فقط نامی از البرز شنیده اند، با این مجموعه گرانقدر که وجودش با تاریخ معاصر ایران عجین است آشنا سازم. تا چه قبول افتد و چه در نظر آید. بدیهی است این حقیر آمادگی آن را دارد تا خاطرات و عکس های شما را از دبیرستان البرز در همین وب سایت قرار دهد.

کالج آمریکایی ها

در بیست و چهارمین سال سلطنت ناصرالدین شاه قاجار یعنی به سال 1250 خورشیدی، یک هیئت مبلغ مذهبی کاتولیک آمریکایی به ریاست جیمز باست ( James Bassette) به ایران آمد و در ساختمان اتابک واقع در خیابان لاله زار فعلی مستقر شد و شروع به کار نمود. دو سال بعد یعنی در سال 1252 این هیئت دست به کار تأسیس دبستانی در نزدیکی دروازه قزوین شد که این دبستان پایه ی سازمان و تأسیس دبیرستان البرز به شمار می رود. این هیئت در سال 1266 در خیابان قوام السلطنه ( اسبق )، مارشال استالین ( سابق )، سی تیر فعلی قطعه زمینی خرید. کلنگ بنای ساختمان مدرسه ی جدید، 21 سال پیش از صدور فرمان مشروطیت، توسط ناصرالدین شاه بر زمین زده شد و در سال 1266 ساختمان آن به اتمام رسید. در این زمان مدرسه دارای شش کلاس و پنجاه دانش آموز بود و ریاست آن را مستر وارد بر عهده داشت. یازده سال بعد، یعنی در سال 1277 مستر وارد به آمریکا برگشت و در همان سال دکتر ساموئل مارتین جردن (Samuel Martin Jordan) به ایران آمد و یک سال بعد، یعنی در 1278 ریاست مدرسه را بر عهده گرفت. در اثر تغییر در ساختار مدیریت مدرسه، تا سال 1281 خورشیدی چهار کلاس دبیرستان به مدرسه افزوده شد و نهایتاً در سال 1292 خورشیدی دوره 12 ساله تحصیلی دبستان و دبیرستان کامل گردید.

خرید املاک جدید در بهجت آباد و جلالیه و دعواهای حقوقی بر سر آن

دکتر جردن در سال 1292 یک صد و پنجاه هزار زرع مربع ( معادل 16 هکتار ) از اراضی بیرون دروازه یوسف آباد را خریداری نمود. این اراضی جزو املاک جنوبی بهجت آباد بود و توسط خواهر میرزا حسن خان مستوفی و همسرش شاهزاده جلال الدوله در بانک شاهی انگلیس به گرو رفته بود. آمریکایی ها این املاک را از بانک شاهی خریدند ولی برای محصور کردن این اراضی به اشکالاتی برخوردند. اختلاف بر سر حدود اراضی بهجت آباد و جلالیه بود که نهایتاً با فشار و مساعدت سفارت انگلیس، احداث دیوار به اتمام رسید. در سال 1294 خورشیدی ساختمانی برای منزل دکتر جردن در این اراضی بنا نهاده شد. در سال 1300 خورشیدی باغ امیر نظام نیز که حدود شصت و چهار هزار زرع مربع ( حدود 7 هکتار ) بود از قرار ذرعی دو و نیم ریال ( جمعاً شانزده هزار تومان ) خریداری شد. بعد از خریداری این اراضی و محصور کردن آن، میرزا هاشم آشتیانی که خود را در زمین های بهجت آباد ذی سهم می دانست و سندی هم در دست داشت اقامه ی دعوا کرد. بعد از گفت و شنود بسیار، علی اکبر داور از طرف آمریکایی ها به حکمیت دعوت شد و داور پنجاه و چهار هزار ذرع مربع ( ضلع جنوب غربی ) از زمین ها را به میرزا هاشم آشتیانی واگذار کرد. میرزا حسن خان مستوفی هم به زمین هایی که به نام اراضی جلالیه خریداری شده بود اعتراض داشت که با وساطت ارسلان خلعتبری، از اعتراض خود صرف نظر کرد. در دوران حکومت محمدرضا شاه پهلوی هم آقای دولتشاهی دعوایی مطرح کرده و بخشی از زمین های جنوب غربی دبیرستان را مال خود کرد.

لازم به ذکر است بخشی از اراضی شمال دبیرستان نیز بعدها جهت تأسیس دانشگاه پلی تکنیک ( امیر کبیر فعلی ) از دبیرستان جدا گردید.

فعالیت آمریکایی ها در کالج البرز

در سال 1297 خورشیدی اولین ساختمان شبانه روزی، که در آن وقت Maccormick Hall نامیده می شد به اضافه ی یک ساختمان دیگر در جنوب منزل دکتر جردن پایان یافت.

در سال 1303 خورشیدی یک آمریکایی به نام آقای رولستون (Rollestone) مخارج ساختمان اصلی دبیرستان را پرداخت و یک سال بعد که این بنا آماده شد، دو ساختمان اصلی کلاه فرنگی دبیرستان البرز توسط نیکولای مارکوف، معمار گرجستانی ساخته شد. کلاس های متوسطه از محل سابق خود به این ساختمان منتقل گردید. ( این همان ساختمان مرکزی دبیرستان البرز فعلی است. به عکس شماره ی 24 مراجعه فرمایید. )

در سال 1308 خورشیدی دوره 15 ساله ی BA تأسیس گردید و مدرسه به کالج تبدیل شد.

در سال 1312 خورشیدی، آمریکایی دیگری به نام خانم هری مور (Harrymore) به ایران آمد و ساختمان دیگری برای شبانه روزی به نام تالار لینکلن و یک ساختمان کوچک بیمارستان، که ضمیمه ساختمان اصلی بود ساخته شد.

کالج آمریکایی ها عملاً از بدو تأسیس به مدت 67 سال فعال بود و شکوفایی آن بیشتر مربوط به دوران ریاست دکتر جردن بود که از سال 1278 تا 1319 به مدت 41 سال مسئولیت کالج را بر عهده داشت.

در سال 1319 خورشیدی به دستور رضا شاه پهلوی کالج و شبانه روزی آن، اجباراً از آمریکایی ها خریداری و تصرف شد، دبیرستان و شبانه روزی البرز نام گرفت و اداره ی امور آن به وزارت فرهنگ ایران محول گردید و آمریکایی ها به ناچار ایران را ترک کردند.

در مورد دکتر ساموئل جردن به بخش مدیران دبیرستان البرز در همین وب سایت مراجعه فرمایید.

دبیرستان البرز در اختیار ایرانیان

در سال 1319 کالج آمریکایی ها و شبانه روزی آن از آمریکایی ها به مبلغ ده میلیون ریال ( یک میلیون تومان ) خریداری شد و عملاً از آنها خلع ید گردید. طوفان حوادث جنگ دوم جهانی و دولت های گذرا و کوتاه عمر سال های ابتدایی حکومت محمد رضا پهلوی منجر به این شد که طی دوره ی ده ساله ی دهه ی بیست تا سی شش مدیر، مدیریت دبیرستان البرز را تجربه کنند و پس از آن تا انقلاب سال 1357 مدیریت پایدار دکتر محمد علی مجتهدی همراه با نفوذ فراوان و درایت مثال زدنی وی عاملی برای رشد و شکوفایی دبیرستان البرز گردید. بیست و هشت سال مدیریت دکتر مجتهدی بر البرز به این مفهوم بود که بیست و هشت دوره فارغ التحصیلانی را به جامعه تحویل داد که بسیاری از آنها جایگاه ویژه ای در عرصه ی خدمات کشور پیدا کردند. در آن دوره و قبل از آن به ندرت اتفاق می افتاد که فارغ التحصیلان البرز در دانشگاه پذیرفته نشوند. در دهه ی پنجاه خورشیدی دانشگاه صنعتی اصفهان برای دوره ی محدودی با انجام مصاحبه و بدون شرکت در کنکور سراسری، از میان فارغ التحصیلان البرز اقدام به پذیرش دانشجو در رشته های فنی می کرد که این روند با وقوع انقلاب متوقف شد.

شبانه روزی دبیرستان البرز اولین مرکزی بود که از میان دانش آموزان با استعداد شهرستان ها، دانش آموز می پذیرفت. این شبانه روزی نظم و انضباط مخصوص به خود را داشت. جهت اطلاع به مقاله شبانه روزی البرز مراجعه فرمایید.

نحوه ی پذیرش دانش آموزان در البرز

هرچه کیفیت تحصیلی در دبیرستان البرز بالاتر می رفت تعداد متقاضی ثبت نام در آن بیشتر می شد. به صورتی که والدین دانش آموزان از شب قبل از روز ثبت نام می آمدند و صف می کشیدند تا نوبت ثبت نام را از دست ندهند. دکتر مجتهدی در خاطراتش گفته است: " گفتم در یک روز معینی همه ی داوطلبان، همه ی کسانی که می خواهند بچه هایشان را اینجا بگذارند، بیایند در سالن جمع شوند. بین خودشان دو پدر، دو مادر انتخاب کنند، بیایند اینجا بنشینند. من ششصد شاگرد می خواهم برای دوازده کلاس اول. این ششصدنفر را هر طوری که دلشان می خواهد انتخاب کنند. آنها تصمیم گرفتند از روی معدل انتخاب کنند و از ]نمره ی[ بیست شروع می کردند، می آمدند پایین تا شانزده، ششصد نفر تمام می شد. بقیه پا می شدند و می رفتند. این عمل را من انجام می دادم که اینها بفهمند که اینجا تبعیض و استثنایی نیست. بعد هم سفارش از هر مقامی می آمد، از دربار گرفته تا جای دیگر، گوشم به این حرف ها بدهکار نبود. با استثنا کسی را نمی پذیرفتم." البته لازم به ذکر است استثناهایی وجود داشت. به عنوان مثال فرزندان دبیران، کادر اداری و مستخدمین مدرسه و برادر دانش آموزی که در البرز تحصیل می کرد می توانست بدون شرط معدل در دبیرستان ثبت نام کند.

نحوه ی برگزاری امتحانات در البرز چگونه بود

در تمام مقاطع تحصیلی، برگزاری امتحانات ثلث اول و دوم بر عهده ی معلم های هر کلاس بود. امتحان پایان سال یا ثلث سوم، مشابه امتحان نهایی برگزار می شد. دبیران هر درس، سؤال طرح می کردند و به دکتر مجتهدی تحویل می دادند. بعد ایشان روز قبل از امتحان دبیرهای درس مربوط را دعوت می کرد. از میان سؤال های طرح شده تعدادی انتخاب می شد. بعد سؤال ها بارم بندی (Bareme) می شد. دبیرها موظف بودند سؤال ها را حل کنند تا از جواب صحیح آنها مطمئن شوند. سپس سؤال ها تکثیر می شد. برای اینکه اسم دانش آموز تاثیری در نمره ی او نداشته باشد، بالای برگه ی پاسخ نامه پرفراژ داشت و کنده می شد و فقط با شماره مشخص می گردید. اگر دانش آموزی روی برگه علامت می گذاشت، بی برو برگرد در آن امتحان صفر می گرفت و به احتمال بسیار زیاد سال بعد در دبیرستان ثبت نام نمی شد. در پایان سال تحصیلی اسامی قبولی و تجدیدی ها به تفکیک اعلام می شد. به این ترتیب که نفر اول بالاترین معدل را در کل کلاس ها ( به عنوان مثال 12 کلاس اول دبیرستان ) داشت و به ترتیب نزولی مرتب می شد. فهرست دانش آموزان تجدیدی نیز به طور جداگانه مرتب می گردید.

انضباط در دبیرستان البرز

دکتر مجتهدی برای انضباط در دبیرستان اهمیت ویژه ای قائل بود. پوشیدن هر لباسی که دارای نوشته ی غیرفارسی بود یا پرچم کشور دیگری بر روی آن قرار داشت، ممنوع بود. در این مورد به هیچ وجه گذشت نمی کرد و دانش آموز را به دفتر می فرستاد و با تیغ یا قیچی آرم یا پرچم خارجی را می بریدند و به دست دانش آموز می دادند. بلند کردن موی سر و هرگونه هیپی گری ممنوع بود و اگر موردی را مشاهده می کرد، دستور می داد تا به قول خودش، یک چهارخانه روی سر دانش آموز باز کنند. سیگار کشیدن اکیداً ممنوع بود و با وجود بزرگی دبیرستان اگر در دست دانش آموزی سیگار می دید، او را تنبیه می کرد. معلم ها در کلاس دو اهرم تنبیهی داشتند، یکی " تذکر" و دیگری "اخراج" . اگر برای دانش آموزی در دفتر کلاس تذکر درج می شد، به این مفهوم بود که یک نمره از انضباط او کسر خواهد شد و اگر از کلاس اخراج می شد، چهار نمره از انضباط دانش آموز کسر می گردید. دانش آموزی که چندین بار در طول سال تحصیلی اخراج شده بود، شانس کمی برای ثبت نام مجدد در دبیرستان داشت.

نکته ی جالب دیگر این بود که اگر دانش آموز تنبیه انضباطی می شد یا در نمرات هفتگی که هر معلم از دانش آموزان می پرسید، نمره ی کمتر از 10 در دفتر ثبت می شد، یک شنبه ی هفته ی بعد والدین حتماً نامه ای جهت اطلاع از وضعیت فرزندشان دریافت می کردند و یا به دبیرستان احضار می شدند.

شهریه در دبیرستان البرز

اصولاً هزینه های دبیرستان البرز پیش از انقلاب بر اساس شهریه ای که از دانش آموزان می گرفتند تأمین می شد. هر چند استثناهایی هم داشت. از خانواده ی دبیران و کارکنان دبیرستان پولی دریافت نمی کرد و یا نیم بها می گرفت. اگر بر او یقین می شد که دانش آموز با استعدادی هست که توانایی پرداخت شهریه ندارد، نه تنها از او شهریه نمی گرفت، که به دانش آموز و خانواده اش کمک های مالی نیز می کرد. در پاییز سال 1353 تمام مدارس ملی ( اصطلاح نادرستی که آن موقع برای مدارس غیردولتی استفاده می شد و بعدها به اصطلاح نادرست تری به نام مدارس غیرانتفاعی! تبدیل شد. ) موظف شدند که از دانش آموزان شهریه دریافت نکنند و اگر وجهی دریافت کرده اند به خانواده ها پس دهند. دکتر مجتهدی ماه ها قبل، از این بخشنامه اطلاع داشت و برای سال تحصیلی 53 به بعد از کسی شهریه دریافت نکرد.

از مهرماه 1358 مجدداً برای چند سال شهریه دریافت شد تا اینکه دبیرستان رسماً به عنوان یک مدرسه ی دولتی به حساب آمده و مانند سایر مدرسه ها و بر اساس قانون اساسی رایگان گردید. از آن به بعد هیچ شهریه ی رسمی از دانش آموزان دریافت نمی شود، منتهی تحت عناوین نمونه ی مردمی یا هیئت امنایی والدین مختارند که مبالغی جهت ثبت نام پرداخت نمایند، درغیر این صورت فرزندشان در دبیرستان ثبت نام نمی شود!

دبیرستان البرز پس از انقلاب

پس از انقلاب، دکتر مجتهدی خودش دیگر به دبیرستان نیامد و اگر هم می آمد، در تب و تاب اولیه ی انقلاب کسی او را راه نمی داد. اما نظم آموزشی که او پایه ریزی کرده بود تا سال ها باقی ماند. ناظم های مدرسه و اکثر دبیران همان هایی بودند که قبلاً بودند. در سال های اولیه پس از انقلاب کادر آموزشی تلاش می کردند تا نظم و انضباط دوره ی مجتهدی را به دبیرستان برگردانند، اما شلوغی های پس از انقلاب، نظم پذیری را از یاد دانش آموزان برده بود. سال های انقلاب فرهنگی و تعطیلی دانشگاه ها بسیاری از دانش آموزان را فاقد انگیزه ساخته بود و سال ها طول کشید تا البرزی ها هم مثل سایر مدارس و دانشگاه ها خود را با هویت جدید تطبیق دهند. مدیران دبیرستان یک ساله و دو ساله و سه ساله عوض شدند. در 1364 بخش بزرگی از دبیرستان ( شامل شبانه روزی و ساختمان اول و دوم راهنمایی و حیاط های مربوط به آنها ) از دبیرستان جدا شد.

در سال 1370 در راستای انتخاب مدارس مختلف به عنوان مدرسه ی نمونه ی مردمی، دبیرستان البرز مجدداً به عنوان یک دبیرستان خوب مطرح شد ولی در سال 1377 مجدداً به حالت مدرسه ی معمولی درآمد. این دبیرستان از سال 1386 مجدداً با آزمون ورودی اقدام به پذیرش دانش آموز نموده است تا بتواند به سطح کیفی سابق خود بازگردد.

دبیرستان البرز جایگاهی برای فیلمبرداری

ساختمان های قدیمی دبیرستان البرز مکان مناسبی برای کارگردانان و تهیه کنندگان فیلم و سریال هم به شمار می رود. موقعیت دبیرستان در مرکز شهر، بی آنکه نیاز باشد هزینه های زیادی جهت ساخت دکورهای قدیمی شود عواملی است که باعث شده تا پس از انقلاب در فیلم ها و به خصوص سریال های تلویزیونی از لوکیشن های دبیرستان البرز استفاده شود. سریال هایی همچون: مدار صفر درجه، زیر تیغ، پهلوانان نمی میرند، کارآگاه، محاکمه، شهید رجایی و ...

تغییر نام دبیرستان البرز

از آنجایی که رسم بر این شده که هر مدیر فقط به فکر منافع ظاهری مجموعه ی خود باشد، مدیران دانشگاه صنعتی امیرکبیر به تأسی از مدیران تربیت معلم، بی آنکه به دنبال تأمین اعتبار لازم، تهیه زمین و ساخت ساختمان های جدید در فضای مناسب دانشگاهی در حومه ی تهران باشند، بر آن شدند تا در پاییز 1385 لقمه ی حاضر و آماده ای چون دبیرستان البرز را با ایجاد لابی های خصوصی و تفاهم نامه هایی که معمولاً پشت درهای بسته اتفاق می افتد مال خود کرده و به دانشگاه امیرکبیر ضمیمه نمایند. تیزهوشی و درایت مسئولان وقت آموزش و پروش مانع از این عمل گردید و در یک اقدام نمادین، دبیرستان در سال 1386 به "دبیرستان ماندگار البرز" تغییر نام یافت تا شاید به بهانه ی این " ماندگاری" یکی از قدیمی ترین و خوش نام ترین دبیرستان های این سرزمین همچنان پابرجا بماند.

نویسنده و عکس ها: دکتر مسعود شهیدی

ثبت دامنه آسایشگاه خیریه کهریزک
ادامه مطلب
نویسنده: پیمان کیان. ׀ تاریخ: برچسب:خیابان جردن,دلیل نام خیابان جردن,دبیرستان البرز,ساموئل مارتين جردن , ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

چهارشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۷۱/شماره ۱۱/شماره مسلسل ۷۸ «بدون شرح!»

ثبت دامنه آسایشگاه خیریه کهریزک
نویسنده: پیمان کیان. ׀ تاریخ: برچسب:گرانی,تورم, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

جام طلای حسنلو یکی از آثار باستانی برجسته ایران است که در جریان کاوش‌های رابرت دایسون در تپه حسنلوی نقده یا همان سولدوز در سال ۱۳۳۶ کشف شد. این اثر قدمتی ۳۲۰۰ ساله دارد و احتمالا نقش بسزایی در شکل‌گیری هنر دوره بعدی یعنی دوره مادها داشته است.

جام جسنلو، از مشهورترین آثار تاریخی و طلایی ایران، با ۲۱ سانتی متر بلندی، ۲۵ سانتی متر قطر و ۹۵۰ گرم وزن میباشد. بر روی جام نقش خدایگان سه گانه: خدای زمین، خدای آب و خدای خورشید حک شده‌است. نقش پهلوانی که با هیولا می‌جنگد، الهه‌ای ایستاده روی دو قوچ، نقش بدن انسان بر پشت یک پرنده و مطابقت صحنه‌ها با یک حماسه حوری از نقش‌های موجود بر روی این جام است. سازمان میراث فرهنگی برای اولین بار آن را در سال ۱۳۷۷ به نمایش عمومی گذاشت.

mana persian photos iran  jam جام طلای جسنلو | تاریخ ما Tarikhema.ir

تصاویر هک شده بر روی جام جسنلو

در جلد اول کتاب کهن دیار که قسمتی از مجموعه آثار ایران باستان در موزه‌های بزرگ جهان را به تصویر کشیده‌است، در رابطه با این جام آمده‌است: «بر روی بدنه این جام معروف، نقش‌های بسیاری حک شده‌است که احتمالا داستانی حماسی را روایت می‌کند. در ردیف بالایی، ایزدی بالدار سوار بر گردونه‌ای که یک گاو نر آن را می‌کشد، به سوی کاهنی در حرکت است که جامی در دست دارد و در این حال از دهان گاو، رودی جاری است که احتمالا نماد حیات و باروری محسوب می‌شود. در ردیف پایینی و زیر گردونه حیات، پهلوانی در حال نبرد با موجودی نیمه انسان و نیمه اژدها است. از تصاویر قلم زنی شده آن سوی جام می توان به ایزدهای شاخدار سوار بر ارابه، کاهنانی که در حال حمل قوچ های قربانی هستند، پهلوانی که گرز و کمان در دست دارد، مردی که در حال رام کردن شیر است و پدر و مادری که در حال بازی با کودک خردسالشان هستند، اشاره کرد.»

mana persian photos iran  jam1 جام طلای جسنلو | تاریخ ما Tarikhema.ir

این جام که در زیر اسکلت مردی یافته شده، ضربه خورده و کج می باشد. کارشناسان بر این باورند که این مرد با در دست داشتن جام در حال فرار از دست سپاه مهاجمان بوده، و چون در حال فرار جانش را از دست داده جام در زیر فشار بدنش ضربه خورده و کج شده است. در حال حاضر این جام در موزه ایران باستان نگهداری می شود.

mana persian photos iran  jame sulduz جام طلای جسنلو | تاریخ ما Tarikhema.ir

منابع

  • ایل قاراپاپاق نوشته مرتضی رضوی
  • http://www.hamshahrionline.ir/hamnews/1377/771204/elmif.htm
  • ، اِنی کاظمی
  • کهن دیار، مجموعه آثار ایران باستان در موزه‌های بزرگ جهان- جلد اول، بهنام محمد پناه- انتشارات سبزان – شماره شابک:۷-۳۴-۸۲۴۹-۹۶۴-۹۷۸
  • رضاییان، فرزین. هفت رخ فرخ ایران.

mana persian photos iran  Hassanlu Bowl جام طلای جسنلو | تاریخ ما Tarikhema.ir

نویسنده:آنی کاظمی.تاریخ ما

ثبت دامنه آسایشگاه خیریه کهریزک
نویسنده: پیمان کیان. ׀ تاریخ: برچسب:جام حسنلو,, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 

ثبت دامنه آسایشگاه خیریه کهریزک
نویسنده: پیمان کیان. ׀ تاریخ: برچسب:کاریکاتور گل آقا در مورد گرانیها,کاریکاتور,, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

برخلاف قانون پنجم توسعه كه نبايد يارانه‌ شير تا پنج سال قطع مي‌شد و طي اين پنج سال ميزان آن نبايد نسبت به سال ما قبلش مي‌بود، از اسفند‌ماه 89 تا 15 تيرماه 90 به تدريج از ميزان آن كاسته شد و عرضه شير يارانه‌اي خانوار روند نزولي گرفت تا اين‌كه از نيمه تيرماه سال گذشته كاملا قطع شد كه اين امر منجر به افزايش قيمت شير و محصولات لبني و هم‌چنين كاهش 20 درصدي مصرف سرانه‌ شير در جامعه شد.براساس آمارهای غیرواقعی و تخمین های غیرعلمی که دربیان علل قطع یارانه ها گفته شد, تصور مي‌رفت با قطع يارانه به دو ميليون و 300 هزار تن شير خانوار، كشور با بحران مازاد شير خام مواجه شود، اما پس از قطع اين يارانه نه تنها مازاد شير خام اتفاق نيفتاد، بلكه با ممنوعيت واردات شير خشك اين ميزان شير وارد كارخانه‌هاي شير خشك شد.به گفته رضا باكري ـ دبير انجمن صنفي صنايع لبني ـ از پاييز و زمستان سال گذشته كمبود شير خام محسوس شد و كارخانه‌هاي لبني با كاهش 18 تا 20 درصدي دريافت شير خام مواجه شدند و در مجموع توليد محصولات لبني نسبت به سال 89 كاهش داشته است.به گفته‌ وي كاهش دريافت شير خام باعث بهم‌ خوردن توازن عرضه و تقاضا و افزايش قيمت شد، به‌طوري كه قيمت شير خام از تيرماه سال 90 كه كيلويي 450 تومان بود، با افزايش حدود دو برابري در تيرماه جاري به كيلويي 850 تومان افزايش يافت.

 

بقیه در ادامه مطلب

 

ایرمنا IRMNA

ثبت دامنه آسایشگاه خیریه کهریزک
ادامه مطلب
نویسنده: پیمان کیان. ׀ تاریخ: برچسب:کاهش مصرف شیر,شیر,, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

اصفهان كه از نظر هنر و صنعت شهري پربار و باشكوه بود، همواره توجه مردماني كه چشم برخاك ايران دوخته بودند را به سوي خود مي‌كشاند. تیمور لنگ كه از تيره مغولي «بارلاس» بود نيز هوس بدست آوردن اصفهان به سرش زده بود، پي بهانه‌‌اي مي‌گشت تا يورشي به جا و آگاهانه به سوي اصفهان ترتيب دهد. اين دست‌اندازي در پنجم شهريورماه سال٧٦٦ خورشيدي برابر با 27 آگوست سال 1387 ميلادي رخ داد. بهانه‌ي يورش به اصفهان بدين گونه آغاز شد: تیمور آن هنگامي كه در خراسان بود بيمار شد. تشخيص پزشكان اين بود كه اين ناخوشي از گرمي مزاج روي داده است و براي بهبودي تنها دارو، آبلیموی شیراز است.
آن زمان آل‌مظفر افزون‌بر کرمان، اصفهان و خوزستان، بر شیراز نيز فرمانروايي مي‌كردند و شیراز مرکز حکومتشان بود. تیمور، نامه‌ای به شاه‌منصور از آل‌مظفر فرستاد و از وي خواست تا چندین آبدان بزرگ از آبلیموی شیراز به شتاب به خراسان بفرستد. اين درخواست براي شاه منصور بسيار گران آمد و اين‌چنين در پاسخ تيمور لنگ نوشت: «من دکان عطاری ندارم که تو مرا كوچك می‌شماری و در خیالي که از نسل چنگیز هستی و از من مي‌خواهي برای تو آبلیمو بفرستم. این کار نابخردي است، اگر آبلیموفروش هم بودم برای تو آبليمو نمی‌فرستادم.» اين‌چنين شد كه بهانه به دست تيمور افتاد.
حاکم اصفهان كه عموی سلطان زین‌العابدین پادشاه مظفر بود بر آن بود که اگر تیمور به اصفهان يورش آورد باید دروازه‌های شهر را روی او باز کرد تا مردم را به كشتن ندهد و شهر را به خاك و خون نكشاند. شاه‌منصور مظفری اما بر اين باور بود كه باید برابر تیمور ایستادگی کرد. اصفهان در آن هنگام دارای دیوار و برج و باروی محکمی بود و پهناي آن چنان بود که یک گاری می‌توانست روی دیوار شهر حرکت کند. تیمور لنگ از راه همدان و گلپایگان خود را به اصفهان رساند و در آن‌جا پس از آگاهي گسترده‌اي كه از چگونگي و ساختار شهر به دست آورد، اصفهان را بگشود. بزرگان شهر همراه با حاکم شهر به اين نتيجه رسيدند كه از تیمور امان بخواهند و به جاي آن به او باج و خراج بدهند تا شهر در امان بماند. در همين هنگامه امیرمنصور مظفری برای گردآوری سپاه از راه شیراز به خوزستان به ویژه دزفول رفت. اما حاکم وقت با تيمور پيمان بست تا باج و خراج بپردازند. اين‌چنين بود كه سه هزار سرباز تاتار برای گرفتن باج و مالیات وارد خانه‌هاي مردم اصفهان شدند. یکی از مردم اصفهان به نام «علی کچه پا» گروهی را دور خود گرد آورد و به آنان گفت که با شنیدن نواي دهل در نیمه شب به سربازان تاتار يورش برده و آنان را بکشند.
فردای آن شب تیمور در كمال ناباوري شنید که سه هزار سرباز او کشته شده‌اند. تيمورلنگ به خشم آمد و فرمان كشتار جمعي مردم اصفهان را داد. وي همچنين وعده داد برای آوردن هر سر از کشته شدگان بیست دینار پاداش مي‌دهد. سربازان تاتار به هيجان آمدند و شروع به كشتار مردم اصفهان كردند و آن‌چنان از آنان بكشتند و سر براي تیمور بردند كه دیگر نمی‌خواست پول بدهد و قیمت هر سر را به نیم دینار رساند.
آن هنگام كه شمار سر مردمان اصفهان به هفتادهزار رسید و بچه‌های یتیم زیادی در شهر به جا ماندند، تيمور كشتار را به فرجام رساند. نخست مردم زخم خورده و داغدار را وادار کرد تا کشته‌شدگان تاتار( اروپاييان، تيره‌هاي مغولي را تاتار مي‌گفتند) را خاكسپاري کنند. اما از سر كشته‌شدگان اصفهان مخروط‌هاي ده متري ساخت. یکی از بزرگان شهر، در جايگاهي نزدیک مسجد جامع اصفهان، تمام فرزندان کشته‌شدگان را گردآورد. تیمورلنگ چون به کودکان نگاه کرد، پرسید که این نگون‌بختان خاک‌نشین کیستند؟ آن مرد بزرگ گفت؛ کودکان بینوايي هستند که پدر و مادرشان به تیغ سربازان تو هلاک شده‌اند و تو براي خدا هم كه شده به اين آفريده‌هاي بی‌گناه بخشش کن. تیمور چیزی نگفت و به آن سویی که کودکان بودند رفت و چنان نمود که ایشان را ندیده است. سواران نيز از پی او شتافتند و کودکان را به سم اسبان کوفتند و خرد کردند و در زیر پای اسبان با خاک یکسان کردند.
پس از این كشتار همگاني ، تیمور با سپاهیان خود به سمت شیراز رفت.آن زمان ملک منصور از آل مظفر در دزفول بود و اهالی شهر دروازه‌ها را گشودند. او پس از آن‌که همه‌ي در بندان دودمان آل مظفر در شیراز را کشت به مردم آسيبي نزد. تيمور سپس شاعر بزرگ شیراز یعنی حافظ را بخواند و به او گفت که من بخش بزرگی از جهان را به ضرب شمشیر گشودم و هزاران شهر را ویران کردم تا پایتخت‌های خود را آباد و زیبا کنم و تو آن را که سمرقند باشد به خال هندویی می‌بخشی؟ خواجه زيركانه در پاسخ گفت؛ ای سلطان این بخشش‌های بی‌جا بود که مرا به این روزگار فلاکت بار انداخت. تیمور را پاسخ حافظ خوش آمد و او را بخشید و پاداشي به او داد.
تیمور سپس به در پي ديگر شاهان آل مظفر به خوزستان رفت و به جنگ شاه منصورپرداخت و او را کشت و با کشته شدن او دودمان آل مظفر سرنگون شد. سرانجام تیمور پس از این همه کشتار و وحشیگری به اترار رفت و در آنجا در گذشت. او در آرامگاهي به سال ۱۴۰۵ میلادی به خاك سپرده شد که تیمور خود پيشتر فرمان به ساختش داده بود و مادر او بی‌بی‌خانم نيز در آن‌جا آرميده بود. پس از آن، شمار دیگری از خاندان تیموری نیز در آن‌جا به خاك سپرده شده بودند و آن‌هنگام كه تیمور در آن‌‌جا به خاك سپرده شد، این مکان به «گور‌امیر» نامور شد.

توسط نگار پاکدل-امرداد

ياري‌نامه‌ها:
جهان‌گشایی تاریخ، تیمور‌فاتح نوشته‌ي امیر اسماعیلی
تاریخ پنج هزارساله‌ي ایران نوشته‌ي دکتر صفی‌زاده
تیمور لنگ نوشته‌ي هارولد لمب، برگردان علی جواهرکلام
سفرنامه‌ي کلاویخو نوشته‌ي مسعود رجب‌نیا
تاریخ ادبیات ایران ادوارد براون، به تصحیح علی اصغر حکمت
منم تیمور جهان گشا، نوشته‌ي مارسل بریون فرانسوی برگردان ذبیح الله منصوری
تارنماي انوشيروان كيهاني زاده

ثبت دامنه آسایشگاه خیریه کهریزک
نویسنده: پیمان کیان. ׀ تاریخ: برچسب:تیمور لنگ,اصفهان,کشتار,, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

مري ايزاك" (Mary Isaac) زاده‌ي 1910 ميلادي در انگلستان بود. در سال‌هاي جواني(1936) به ايران آمده و در دبيرستاني دخترانه در اصفهان به نام "بهشت آيين"، زبان انگليسي را آموزش مي‌داد. اين دبيرستان بخشي از بنگاه اسقفي ايران و به سرپرستي بانو نورات آيدين بود. پس از چندي مري ايزاك، فرنشيني(:رياست) شبانه‌روزي دبيرستان را به دست گرفت. پيوند و مهرورزي او به ايران و ايراني چنان او را پايبند كرد كه پافشاري دوستان و خانواده‌اش درباره بازگشت و گذراندن روزگار بازنشستگي در ميهنش، سودي نبخشيد. او بر آن شد تا مانده‌‌ي زندگي‌اش را در شهر اصفهان بگذراند و در سال 1351خورشيدي، تابعيت(شهروندي) ايران را گرفت. مري آيزاك در سال 1986ميلادي در "آرامگاه كليساي اسقفي اصفهان" به خاك سپرده شد.
سرچشمه:
1 – مظاهري، هوشنگ- آرامگاه خارجيان در اصفهان- نشر غزل(با همياري حوزه‌ي هنري اصفهان)- چاپ نخست 1379
2 – ميناسيان، لئون- قبرستان ارامنه‌ي جلفا

آناهيتا كاوياني -امرداد

ثبت دامنه آسایشگاه خیریه کهریزک
نویسنده: پیمان کیان. ׀ تاریخ: برچسب:مري ايزاك,, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 باغ گیاه‌شناسی ایران با قدمتی بیش از 40 سال و مجموعه‌ای از گیاهان بومی و غیربومی در فضای باز و گلخانه‌ای که دارای بیش از سه‌هزار گونه گیاهی مناطق داخلی کشور و سایر نقاط دنیا است و جزو 10 باغ گیاه‌شناسی بزرگ جهان به‌شمار می‌رود، به‌دلیل افت سطح آب‌های زیرزمینی با خطر نابودی روبه‌رو است.

 

ندوشن رئیس مؤسسه تحقیقات جنگل‌ها و مراتع در گفتگوی اختصاصی با خبرنگار ایانا با اعلام این مطلب گفت: شهرک‌سازی و ساخت و سازهای صورت گرفته در اطراف باغ گیاه‌شناسی ایران طی چند سال اخیر و برداشت از آب‌های زیرزمینی اطراف برای تأمین آب مورد نیاز این شهرک‌ها مشکلات بسیاری را ایجاد کرده است.احمد میرزایی با تأکید بر نابودی و خشک شدن آب‌های زیرزمینی با برداشت و بهره‌وری بی‌رویه افزود: به‌دلیل برداشت از آب‌های زیرزمینی اطراف باغ که برای تأمین منابع آب از آنها استفاده می‌شد، ظرف سال گذشته سه چاه آب را از دست دادیم و اکنون در نوبت حفر چاه قرار داریم.وی با بیان اینکه باغ گیاه‌شناسی نقش مهمی در زمینه‌های مختلف تحقیقاتی ازجمله علوم گیاهی و باغبانی، آموزش عمومی و آشنا ساختن مردم به اهمیت گیاهان و لزوم حفاظت از آنها دارد، تصریح کرد: اگر این روند افت سطح آب‌های زیرزمینی به همین میزان ادامه داشته باشد در چند سال آینده از چاه‌ها به جای آب شیرین و قابل استفاده آب شور برداشت خواهیم کرد که بر این اساس ظرف چند سال آینده نه‌تنها باغ گیاه‌شناسی بلکه مزرعه دانشکده کشاورزی مدرس هم که از اراضی اطراف این باغ است، نابود می‌شود.

گفتنی است، عملیات اجرایی باغ گیاه‌شناسی ملی ایران در سال 1347 با واگذاری قطعه زمینی از مراتع ملی شده در اراضی چیتگر آغاز شد که در حال حاضر مساحت آن حدود 145 هكتار است و سال گذشته پیش از 42 سال بازدید از این موزه باغ‌شناسی برای عموم آزاد شده است./

 

سهیلا گلی‌زاده

 خبرگزاری کشاورزی ایران (ایانا)

 

ثبت دامنه آسایشگاه خیریه کهریزک
نویسنده: پیمان کیان. ׀ تاریخ: برچسب:باغ گیاه‌شناسی ایران,گیاه شناسی,خطر نابودی ,, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

نقش قنديل، نقش‌برجسته‌اي است در روستاي قنديل كه پيشكش گل از سوي «شاپور اول ساساني» را به «آذر آناهيتا»، نشان مي‌‌دهد. به گفته‌ي برخي منابع محلي،بخش‌هايي از اين نقش‌برجسته با شليک گلوله يا خوردن چيزي سخت مانند پتک، ويران شده است. پس از آسيب به گرزِ بهرام در تنگ‌چوگان، گويا اين‌بار نوبت به شاپور و آناهيتا رسيده‌است. به گزارش تابناك، در اين آسيب‌رساني، بخش هايي از سنگ ديواره‌ي سمت راست، بخش‌هايي از خود اثر و پايين نقش‌برجسته ويران شده است.
خبرنگار امرداد - آفتاب یزدانی :
«محسن عباسپور»، فعال ميراث فرهنگي و هموند سازمان غيردولتي «هم انديشان جوان» در شهرستان کازرون در اين‌باره گفت: «در برابر نقش قنديل، سنگي بود که شخص يا اشخاصي، گويا با شليک گلوله يا با وسيله‌اي پتک‌مانند، آسيب‌هايي به آن رسانده‌اند اما اصلي‌ترين آسيب جدا کردن بخشي از سنگ ديواره‌اي است که نقش قنديل روي آن كنده شده به گونه‌اي که در فاصله حدودا 40سانتي متري از بازوي بانويي که در اين نقش فضايي 50 در 30 سانتي متر به‌گونه‌ي عمدي کنده شده است.»
به گفته‌ي عباسپور گمانه‌ي ديگري که مي‌توان براي آسيب به اين يادمان مي‌‌توان پنداشت، دشمني‌هاي شخصي با کارکنان ميراث يا نگهبان اين يادمان تاريخي در روستاي قنديل است، البته اين گمان نياز به بررسي‌هاي بيشتر دستگاه‌هاي قضايي در‌اين‌باره دارد.»
عباسپور در دنباله با اشاره به نيازي كه براي افزايش نگهداري‌ها از اين گونه يادمان‌ها در شهرستان کازرون به چشم مي‌آيد، گفت: «در پيگيري‌هايي که پس از ويراني «نقش بهرام» در «تنگ چوگان» براي افزايش ضريب امنيت نقوش‌برجسته‌ي اين تنگه باستاني دنبال شد، بارها گفتيم که بايد براي سه نقش‌برجسته‌ي ديگر کازرون که در جاهايي هستند که دسترسي کمي به آن‌ها هست و فاقد هرگونه ضريب امنيتي هستند نيز كارهاي امنيتي انجام شود اما شوربختانه اين هشدارها جدي گرفته نشد تا اين‌كه امروز ناچاريم اين آسيب‌ها و ويراني‌ها را ببينيم.»
به باور وي افزون‌بر نقش قنديل، نقش برجسته «سرمشهد» و نقش «پريشو» نيز از ديگر نگاركندهايي هستند که با خطر ويراني‌هاي اين‌گونه‌اي روبه‌رويند.
آسيب‌رساني به نقش قنديل در حالي انجام مي‌شود که به گفته‌ي منابع محلي، اهالي روستاي قنديل حساسيت بالايي نسبت به اين اثر تاريخي دارند. به گونه‌اي که بودن افراد ناشناس در نزديکي اين نقش را به شتاب پيگيري و گزارش مي کنند.
آسيب‌رساني و ويراني يادمان‌هاي تاريخي در سال‌هاي كنوني، هميشه بخشي از اصلي‌ترين خبرهاي بخش ميراث تاريخي کشور بوده است، با اين حال بخش بزرگي از اين ويراني‌‌ها به شوندهايي(:دلايلي) سودجويانه براي يافتن آثار تاريخي و فروش آن‌ها در بازارهاي غيرقانوني انجام مي‌گرفت. با اين حال روند تازه‌ي ويراني‌ها نشان مي‌دهد شوند اين آسيب‌رساني‌ها، چيزي جز سودجويي بوده‌است.
ثبت دامنه آسایشگاه خیریه کهریزک
نویسنده: پیمان کیان. ׀ تاریخ: برچسب:آثار باستانی,تخریب,نابودسازی,تاریخ,, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

  خبرنگار امرداد - شهداد حیدری :

محمد بقايي«اگر خواست ما نگهداري كشوري به نام ايران است، چنين خواسته‌اي از هيچ راهي به‌دست نمي‌آيد، مگر از راه هويت ملي. اين ماندگاري از راه دين دست يافتني نيست. كدام ملت و كشوري را در جهان مي‌شناسيم كه همه‌ي مردم آن دين يگانه‌اي داشته باشند؟ چه رسد به سرزميني به بزرگي و گستردگي ايران كه مردم آن پيرو دين‌هاي گوناگونند. آن‌چه ما ايرانيان را به هم پيوند مي‌دهد، فرهنگ و سنت‌ها و آيين‌هاي ايراني است. همه‌ي آن‌ها را هم تنها در واژه‌اي به نام ”پارسي“ مي‌توان يافت.»
محمد بقايي(ماكان)، نويسنده و پژوهنده‌ي فرهنگ ايران، افزون‌بر آن‌چه از سخنان او بازگو شد، به ناديده گرفتن برخي از واژه‌هاي هويت‌ساز ايراني اشاره كرد و گفت: «موضوعي كه امروزه در جامعه‌ي ما به گونه‌اي ناپيدا، اما بسيار تاثيرگذار، جريان دارد، بدان اندازه كه ذهن همه‌ي كساني را كه به تماميت ارضي كشور مي‌انديشند، درگير كرده است، سست شدن برخي واژه‌هايي است كه پيوند‌دهنده‌ي هويت ملي ما هستند. يكي از اين واژه‌هاي بسيار اثرگذار، واژه‌ي ”پارسي“ است. مي‌خواهيم بدانيم كه آيا ”پارسي“ يك واژه‌ي محلي است؟ يا آن‌كه همه‌ي سرزمين ايران را دربرمي‌گيرد؟ آيا آن‌هايي كه مي‌گويند به‌كار بردن واژه‌ي پارسي ناديده گرفتن قوم‌هاي ديگر ايراني است، سخن درستي بر زبان مي‌آورند؟ يا آن‌هايي درست مي‌گويند كه ”پارس“ و ”پارسي“ را برابر با ”ايران“ مي‌گيرند و از آن، همان مفهومي را درك مي‌كنند كه از واژه‌ي ”ايران“ فهميده مي شود؟».
 
هخامنشيان نام «پارس» را براي همه‌ي ايران به‌كار مي‌بردند
به گفته‌ي بقايي ”پارس“ از واژه‌ي ”پارسواش“ يا ”پارسوا“ آمده است. او گفت: «پارسوا نام قومي بود كه در شمال باختري درياچه‌ي چيچست، كه امروزه به آن درياچه‌ي اروميه مي‌گوييم، زندگي مي‌كردند. آشوري‌ها چنان اين قوم را در تنگنا و فشار گذاشته بودند كه آن‌ها ناگزير شدند از آنجا كوچ كنند و به جايي بروند كه از دسترس و آزار آشوري‌ها دور باشند. پس راهي جنوبي‌ترين جاي ايران، در كنار خليج فارس، شدند. در آن زمان به اين بخش از ايران ”انزان“ يا ”انشان“ گفته مي‌شد. از ميان اين قوم كوچنده، كسي به نام ”هخامنش“ سررشته‌ي كارها را در دست گرفت و پس از او ”چيش‌پيش“ مسووليت كارها را به‌دوش داشت. در زمان”چيش‌پيش“ بود كه گستره‌ي فرمانروايي قوم پارس تا به جايي رسيد كه ما امروزه آن‌جا را استان فارس مي‌ناميم. پس دولت هخامنشي، يا قوم پارس، در استان فارس ساكن نبوده‌اند و تنها پس از گسترش فرمانروايي‌شان بود كه استان كنوني فارس را به دولت خود افزودند. آن‌هايي كه داد و بيداد مي‌كنند كه چون پارس نام ايالت و سرزميني از ايران است و نبايد آن را براي همه‌ي ايرانيان به‌كار بُرد، دست‌كم نمي‌انديشند كه خود هخامنشيان و پارس‌ها از ايالت فارس نبودند. آن‌ها فراموش كرده‌اند كه دولت هخامنشي، كه بيش از ٢ سده پايدار ماند و با نظم و توانايي بسيار فرمانروايي را پديد آورد كه ٤ ميليون كيلومتر مربع گستردگي داشت، نام خود را بر همه‌ي ايران گذاشته است(:تعميم داده است). در تاريخ جهان هم همين‌گونه بوده است. امپراتوريي‌هايي بوده‌اند كه نام خود را، يا نام شهري را كه از آن برخاسته‌اند، به همه‌ي فرمانروايي‌شان داده‌اند. نمونه‌ي آشكارش امپراتوري روم است كه چون از روم برخاستند، امپراتوري خود را”روم“ ناميدند. پس شگفت‌آور نيست كه ايرانيان نيز چنين كرده باشند و فراگيريي در نام، در تاريخ ايران نيز پيش آمده باشد. ساسانيان هم كه بيش از ٤ سده فرمانروايي‌شان به‌درازا انجاميد، از پارس بودند و نام پارس را براي همه‌ي ايران برگزيدند».

مردم جهان، ايران را به نام «پرسيا» مي‌شناسند
بقايي درباره‌ي اين كه چرا در جهان نام پارس به همه‌ي ايران داده شده است؟ افزود: «ريشه‌ي چنين نامي به يونان بازمي‌گردد. مي‌دانيم كه آتن خاستگاه فرهنگ و تمدن و مدنيت باخترزمين است. آن‌چه امروزه باختريان دارند، برپايه‌ي انديشه‌هاي افلاتون و ارسطو و فيلسوفان ديگر است. شناخت آن‌ها از خاور(:شرق) هم برگرفته از تاريخ هرودوت است. هرودوت در كتابش هرجا خواسته است از ايران نام ببرد، واژه‌ي ”پرسيا“ يا ”پرسا“ را به‌كار برده است. امروز هم در بسياري از كشورها مردم واژه‌ي ”ايران“ را به‌كار نمي‌برند و به‌جاي آن ”پرشيا“ مي‌گويند. در هنك‌گنگ كه بودم، مدير كتابخانه‌ي آن‌جا، كه يكي از مراكز مهم فرهنگي هنك‌‌كنگ بود، نمي‌دانست ايران كجاست! تنها زماني كه نام پرشيا را گفتم، دريافت كه ايران همان پرشيا است. در آمريكا و كشورهاي ديگر جهان هم همين‌گونه است.»
به سخن بقايي، در كتاب‌هاي فلسفي يونان نيز ايران ”پرسيا“ ناميده شده است. براي نمونه، ”دموكريتوس“ براي آن‌كه ارزش انديشه‌ورزي را نشان داده باشد، مي‌نويسد:”يك لحظه انديشيدن را با همه‌ي اقليم پارس برابر نمي‌كنم“. يعني در ذهن او جايي برتر و بزرگ‌تر از ايران نيست كه بتوان آن را با ارزش انديشيدن برابر كرد. افلاتون هم همه‌جا واژه‌ي ”پرسيا“ را آورده است. در نزد خود ما همين‌گونه بوده است. 
 
در نوشته‌هاي كلاسيك و ادبي، «پارس» به معناي «ايران» است
اين سخنران به گستردگي كاربرد واژه‌ي پارسي در نوشته‌هاي ادبي و كلاسيك ايران اشاره كرد و گفت: «در ادبيات فارسي هم همه‌ي شاعران و نويسندگان، ”پارس“ را برابر با واژه‌ي ”ايران“دانسته‌اند. در ”كليله و دمنه“ هرجا نام پارس آمده، ايران را پيش چشم داشته است. براي نمونه، در اين كتاب آمده است:”چنين گويد برزويه‌ي طبيب كه مقدم اطبا پارس بود“. يعني برزويه از همه‌ي پزشكان ايران برتر بود. يا باز در همين كتاب مي‌خوانيم كه كالايي را”از ديار هند به مملكت پارس آوردند“. اين‌جا هم پارس برابر با ايران است. عطار در ديباچه‌ي ”تذكره‌الاوليا”، آن‌جايي كه از سرچشمه‌هاي كتاب خود نام مي‌برد، مي‌نويسد:”برخي از اين كتاب‌ها به زبان عرب بود. من آن‌ها را به زبان پارسي برگرداندم“. نمونه‌هاي فراوان ديگري مي‌توان برشمرد كه به همين‌گونه است. پس پارس، فارس نيست. پارس، پارسي است. اگر عرب‌ها نمي‌توانند ”پ“ را تلفظ كنند، مشكل خود آن‌هاست. ما چرا بايد ”پارس“ را ”فارس“ بگوييم؛ يا ”خليج پارس“ را ”خليج فارس“ بخوانيم؟ گماني نيست كه برپايه‌ي همه‌ي گواهي‌هاي تاريخي، پارس برابر با ايران است.»

نبايد زبان‌هاي محلي بهانه‌اي براي ناديده گرفتن زبان پارسي باشد
بقايي آنگاه گفت: «برخي واژه‌ي پارس را دست‌آويز جدايي افكندن ميان قوم‌هاي ايراني كرده‌اند و تا نام پارس بُرده مي‌شود، مي‌گويند اين ”شوونيزم ايراني“ است! هم اين‌كه گفته شود كه زبان پارسي، ”زبان مادر“ است و بايد همه‌ي ايرانيان پيرو(:تابع) آن باشند، يكباره جوش مي‌آورند كه: اين هم شوونيزم است! اما نمي‌دانند كه حذف كردن زبان مادر همانند اين است كه بگوييم در ايران هر قومي پرچم جداگانه‌ي داشته باشد! اين كار پديد آوردن آشفتگي است. تفاوت ميان ”زبان مادر“ و ”زبان مادري“ هم همين است. آن‌ها مي‌گويند ما زبان مادري خود را نگه مي‌داريم، و به اين بهانه به زبان پارسي يورش مي‌برند. البته نگه‌داشتن زبان مادري خوب است. اما آيا بايد زبان مادري ابزاري براي از ميان برداشتن زبان مادر(زبان پارسي) باشد؟ آيا بايد ستون يك سراپرده را جدا كنيم و دلمان به تيرك‌هاي آن خوش باشد؟ آن‌چه اهميت دارد، تيرك اصلي است كه سراپرده را نگه‌داشته است.» 

ما نخست ايراني هستيم، سپس زاده‌ي يكي از شهرهاي ايران
بقايي افزود: «برخي از همين جدايي افكن‌ها مي‌گويند كُردي زبان مادري ماست. اما نمي‌دانند كه كُردي يكي از شاخه‌هاي زبان پارسي است. كُردها همان مادها هستند. نخستين پله‌ي ناداني اين است كه كسي بگويد:”من كُردم، تو فارس“! اين سخن نادرستي است. پارس و فارس همان ايران است. زماني از دكتر محمد معين، استاد بزرگ و فرزانه‌ي ما، پرسيدند:”شما كجايي هستي؟“. گفت:”من ايراني و زاده‌ي گيلانم“. همه‌ي ما بايد اين‌گونه باشيم. ما ايرانياني هستيم كه در شيراز، يا همدان، يا يزد‏، يا هرجاي ديگري از ايران زاده شده‌ايم. معين، كه درباره‌ي زادگاهش چنين پاسخي مي‌داد، پايان‌نامه‌ي دانشگاهي‌اش را درباره‌ي آداب و آيين‌ها و لهجه‌ي گيلاني‌ها ننوشت؛ پايان‌نامه‌ي او درباره‌ي ”مزديسنا و ادب پارسي“ بود.»

جدايي‌افكن‌ها مي‌خواهند هويت ايراني را از ميان بردارند

بقايي در پايان گفت: «به آن‌هايي كه دنبال جدايي از مركزيت فرهنگي ايران هستند، بايد گفت: «ناديده گرفتن فردوسي و سعدي و حافظ و سهروردي به كنار، آيا شما كرانه‌‌هاي درياي مازندران و نفت خوزستان و كرانه‌هاي دلپذير و زيباي گيلان را نمي‌خواهيد؟ نبايد فريب شبكه‌هاي تلويزيوني كشور ساختگي آن سوي مرزها را خورد. آن‌ها مي خواهند هويت ايراني را از ميان بردارند. جواناني هستند كه از روي ناآگاهي و بي‌خبري از تاريخ ايران، از آن سخنان گمراه‌كننده‌ اثر مي‌گيرند. چون شبكه‌هاي آن‌ها يكسره از زبان مادري سخن مي‌گويند. اما نمي‌دانند كه ٨٠ درصد آن زبان، فارسي است و اگر به دادشان نرسيده بودند، زبان آن‌ها در حوزه‌ي فرهنگ و مدنيت نمي‌توانست گليم خود را از آب بيرون بكشد.»
اين سخنراني پسين يكشنبه ١٢ شهريورماه در بنياد فرهنگي جمشيد جاماسيان انجام شد 

ثبت دامنه آسایشگاه خیریه کهریزک
نویسنده: پیمان کیان. ׀ تاریخ: برچسب:ايران,هويت ملي,, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

  نخستین دودمان فرمانروا در تاریخ اساطیرى و حماسى ایران زمین «پیشدادیان» بودند. پیشداد به معنى «اولین کسى که قانون آورده است». در شاهنامه فردوسى نخستین پیشدادى «گیومرث» (کیومرث) (کیومرس) بود که در متون اوستایى و باستانى نخستین انسان آریایى و اولین فرمانروا بوده و مطابق متون اساطیرى بعد از اسلام نخستین مرد کیومرث و نخستین زن «مردیانه» بود. بعد از او به ترتیب هوشنگ و جمشید به جهاندارى مى رسند. ضحاک تازى بعد از آنکه جمشید را شکست مى دهد، مدتى بر ایران حکومت مى کند و فرزندان جمشید را اسیر مى نماید. اما دچار قیام کاوه آهنگر و فریدون مى شود. بعد از زندانى شدن ضحاک در دماوندکوه، فریدون، منوچهر، نوذر، زاب و گرشاسب به فرمانروایى و سردارى مى رسند. بعد از زوال پیشدادیان یکى از نوادگان منوچهر به نام کیقباد به کمک رستم قهرمان داستان هاى حماسى ایران، فرمانروایى خاندان کیان را پایه ریزى مى کند.

نویسنده : 

بقيه در ادامه مطلب 

 

ثبت دامنه آسایشگاه خیریه کهریزک
ادامه مطلب
نویسنده: پیمان کیان. ׀ تاریخ: برچسب:اسطوره های ایران,اوستا,ایزد,افسانه های ایران,پادشاه,پیشدادیان, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

 به بهانه زادروز اين دانشمند بزرگ و فرزانه  ايران زمين مختصري از بيوگرافي وي را درادامه قرار داده ام.

 

 

محمّد زَکَریای رازی (۲۵۱ه.ق.۳۱۳ ه.ق.) پزشک، فیلسوف و شیمی‌دانایرانی که آثار ماندگاری در زمینهٔ پزشکی و شیمی و فلسفه نوشته است و به‌عنوان کاشف الکل و جوهر گوگرد (اسید سولفوریک) مشهور است.به گفته جرج سارتن، پدر تاریخ علم، رازی «بزرگ‌ترین پزشک اسلام و قرون وسطی بود.» این دانشمند ایرانی از آن‌جا که کتاب‌های خود را به زبان عربی می‌نوشت، نزد غربیان به جالینوسعرب نیز مشهور بوده‌است.به پاس زحمات فراوان رازی در داروسازی روز پنجم شهریورماه (۲۷ اوت)، روز بزرگداشت زکریای رازی شیمی‌دان بزرگ ایرانی و روز داروسازی نام‌گذاری شده است.

زندگی:

نام وی محمد و نام پدرش زکریا و کنیه‌اش ابوبکر است. مورخان شرقی در کتاب‌هایشان او را محمد بن زکریای رازی خوانده‌اند، اما اروپائیان و مورخان غربی از او به نام‌های رازس Rhazes=razes و الرازی Al-Razi در کتاب‌های خود یاد کرده‌اند. به گفته ابوریحان بیرونی وی در شعبان سال ۲۵۱ هجری (۸۶۵ میلادی) در ری زاده شد و دوران کودکی و نوجوانی و جوانی‌اش دراین شهر گذشت. چنین شهرت دارد که در جوانی عود می‌نواخته و گاهی شعر می‌سروده‌است. بعدها به زرگری و سپس به کیمیاگری روی آورد. وی در سنین بالا علم طب را آموخت. بیرونی معتقد است او در ابتدا به کیمیا اشتغال داشته و پس از آن‌که در این راه چشمش در اثر کار زیاد با مواد تند و تیزبو آسیب دید، برای درمان چشم به پزشکی روی آورد. در کتاب‌های مورخان اسلامی آمده‌است که رازی طب را در بیمارستانبغداد آموخته‌است، در آن زمان بغداد مرکز بزرگ علمی دوران و جانشین دانشگاهجندی شاپور بوده‌است و رازی برای آموختن علم به بغداد سفر کرد و مدتی نامعلوم در آن‌جا اقامت گزید و به تحصیل علم پرداخت و سپس ریاست بیمارستان «معتضدی» را برعهده گرفت. پس از مرگ معتضد خلیفه عباسی، به ری بازگشت و عهده‌دار ریاست بیمارستان ری شد و تا پایان عمر در این شهر به درمان بیماران مشغول بود. رازی در آخر عمرش نابینا شد، درباره علت نابینا شدن او روایت‌های مختلفی وجود دارد، بیرونی سبب کوری رازی را کار مداوم با مواد شیمیایی چون بخار جیوه می‌داند.

رازی در تاریخی بین ۵ شعبان۳۱۳ه.ق. الی ۳۱۳ ه.ق. در ری وفات یافته‌است. مکان اصلی آرامگاه رازی نامعلوم است.

شیمی و داروسازی

رازی تحصیل شیمی را پیش از پزشکی شروع کرده‌است و در آن آثاری چشم‌گیر از خود برجا گذاشته‌است. عمدهٔ تأثیر رازی در شیمی طبقه‌بندی او از مواد است. او نخستین کسی بود که اجسام را به سه گروه جمادی، نباتی و حیوانی تقسیم کرد. وی پایه‌گذار شیمی نوین است؛ با وجود آن‌که کیمیاگری را باور دارد. «هر چند که بعضی از کیمیاگران معاصر در ایران نوعی از تبدل ناقص فلزات را به طلا «تبدل رازی» می‌نامند. ولی چون رازی از دیدگاه مراحل بعدی علم در نظر گرفته شود، باید او را یکی از بنیان‌گذاران علم شیمی بدانیم.»  در کتاب «سرّ الاسرار» او می‌خوانیم که مواد را به دو دسته فلز و شبه فلز (به گفته او جسد و روح) تقسیم می‌کند و اگر در این زمینه اشتباهاتی می‌کند، چندان گریزی از آن ندارد. برای نمونه جیوه را شبه‌فلز می‌خواند در صورتی که فلز بودن جیوه اکنون آشکار است.

کشف‌های بسیار به رازی نسبت داده می‌شود از جمله:

  • رازی کاشف الکل است.
  • از تأثیر محیط قلیایی بر کانه پیلیت، اسید سولفوریک فراهم کرد و با داشتن اسید سولفوریک بدست آوردن دیگر اسیدها آسان بود
  • از تأثیر آب‌آهک بر نوشادور (کلرید آمونیوم)، اسید کلریدریک بدست آورد.
  • با اثر دادن سرکه با مس، استات مس یا زنگار تهیه کرد که با آن‌ها را زخم را شستشو می‌دادند
  • از سوزاندن زرنیخ، اکسید آرسنیک یا مرگ موش فراهم کرد
  • برای نخستین بار از نارنج اسید سیتریک تهیه کرد.
  • او نخستین پزشکی است که داروهای سمی آلکالوئیدی ساخت و از آن‌ها برای درمان بیمارانش بهره گرفت.

 

يك لينك مفيد در ارتباط با بيوگرافي زكرياي رازي:

http://www.crystalinks.com/al-Razi.html

 

 

ثبت دامنه آسایشگاه خیریه کهریزک
نویسنده: پیمان کیان. ׀ تاریخ: برچسب:محمد زكرياي رازي,دانشمند ايراني,زادروز زكرياي رازي,اسید سولفوریک,الكل,اكسيد آرسنيك, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

ثبت دامنه آسایشگاه خیریه کهریزک
نویسنده: پیمان کیان. ׀ تاریخ: برچسب:کاریکاتور,پهنای باند,اینترنت,سرعت اینترنت, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

با عرض تسلیت به تمام ایرانیان مخصوصا اذربایجانیان گرامی:

هموطنان می‌توانند از طریق شماره حساب ۸۸۸۸بانک ملی شعبه کمیته امداد امام خمینی (ره) قابل واریز در تمامی شعب این بانک در سراسر کشور کمکهای خود را به زلزله زدگان آذربایجان شرقی اهدا کنند.(خبرگزاری مهر)

امیدوارم هرگز شاهد چنین صحنه های دلخراشی در کشور عزیزمان ایران نباشیم.

ادامه عکس ها در ادامه مطلب

ثبت دامنه آسایشگاه خیریه کهریزک
ادامه مطلب
نویسنده: پیمان کیان. ׀ تاریخ: برچسب:زلزله,آذربایجان,کمک های مردمی,, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

در حالی كه مسئولان وزارت تجارت و نمایندگان مجلس علت گرانی گوشت مرغ را ناشی از وجود واسطه ها دانسته و اعلام می كنند مشكل مرغ ۷۵۰۰ تومانی كمبود خوراك و گرانی آن نیست، محاسبات انجام شده خلاف این موضوع را نشان می دهد.  بر اساس یك محاسبه ساده قیمت مرغ در بازار بر اساس هزینه تمام شده حدود ۷۱۰۰ تومان می شود و این یعنی حدود ۵۰۰ تومان از مبلغ بازار كمتر است كه می توان این رقم را به گرانی گوشت مرغ و نقش فرصت طلبان نسبت داد.

 به گزارش خبرنگار كشاورزی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) از آنجایی كه كنجاله سویا پس از كمی تعدیل قیمت اكنون به كیلویی ۱۲۵۵ تومان رسیده اما به جای آن ذرت به كیلویی ۶۷۵ تومان افزایش یافته است به گفته مدیرعامل اتحادیه سراسری مرغداران گوشتی كشور بر این اساس قیمت تمام شده هر كیلو مرغ زنده در مرغداری به طور میانگین به ۴۹۰۰ تومان رسیده است.   با توجه به اینكه ۲۸ درصد از وزن هر كیلوگرم مرغ زنده امیاء و احشام بوده و در حین كشتار از دست می رود، از هر كیلوگرم مرغ زنده ۷۲۰ گرم گوشت مرغ استحصال می شود كه این وزن از دست رفته روی هر كیلو گوشت مرغ مجددا محاسبه می شود به این ترتیب ۱۴۰۰ تومان به قیمت اولیه مرغ زنده افزوده می شود و بهای هر كیلوگرم آن به ۶۳۰۰ تومان می رسد.  حال با توجه به محاسبه كیلویی ۱۲۰ تومان هزینه كشتار و بسته بندی گوشت مرغ ـ كه رییس انجمن صنفی طیور آن را عنوان و تاكید كرده این نرخ به هیچ وجه بیش از ۱۲۰ تومان نبوده است ـ تا این مرحله هزینه تمام شده هر كیلو گوشت مرغ ۶۴۲۰ تومان می شود.   همچنین به گفته مدیرعامل اتحادیه مرغداران گوشتی كشور كیلویی ۲۰۰ تومان هزینه خرده فروشی برای مغازه داران در نظر گرفته می شود كه قیمت این محصول تا بدین جا به ۶۶۲۰ تومان می رسد. اما با توجه به اینكه بخشی از نیاز مرغ استان تهران به صورت زنده از استان های همجوار از جمله مازندران، سمنان، قم، قزوین و اراك تامین می شود و روزانه از مرغداری های این استان ها به كشتارگاه های تهران منتقل می شوند، هزینه حمل و نقل مرغ زنده كه از مسافت های گوناگون به كشتارگاه می رسد را نیز باید لحاظ كرد. همچنین هزینه حمل گوشت مرغ از كشتارگاه به مغازه های مختلف موجود در سطح شهر هم به عنوان هزینه حمل و نقل اضافه می شود حال اگر هزینه حمل و نقل هر كیلو مرغ ۲۰۰ تومان در نظر گرفته شود قیمت تمام شده هر كیلوی آن تا اینجا به ۶۸۲۰ تومان می رسد.  در عین حال ذكر این نكته ضروری است كه مبلغ ۴۹۰۰ تومانی مرغ زنده به طور میانگین بوده و این مبلغ در استان تهران بیش از این میزان است. در این میان سود عاملان واسطه ای كه مرغ زنده را از مرغداری به كشتارگاه تحویل می دهند و پس از كشتار توزیع می كنند هم به هزینه تمام شده هر كیلو مرغ اضافه می شود كه اگر این مبلغ را نهایتا ۲۸۰ تومان در هر كیلوگرم درنظر گرفته شود، حدود ۴۰۰ تومان مبلغ مازاد و حلقه گم شده باقی می ماند كه به نظر نمی رسد مشكل گرانی گوشت مرغ كیلویی ۴۰۰ تومان باشد و انتظارات مسئولان و مصرف كنندگان از كاهش قیمت گوشت مرغ انتظار كاهش كیلویی ۲۵۰۰ تومانی است!  چراكه طبق وعده مهدی غضنفری ـ وزیر تجارت ـ گوشت مرغ در این هفته با ۲۵۰۰ تومان كاهش قرار است كیلویی به كمتر از ۵۰۰۰ تومان تقلیل یابد؛ البته اینكه چگونه و با چه سیاستی قرار است هزینه تمام شده تولید كاسته شود یا اینكه یارانه پرداخت شود یا .... تاكنون اعلام نشده است.  این درحالی است كه مدیرعامل شركت پشتیبانی امور دام از وفور نهاده های تولید خبرداده و تصریح كرده عامل گرانی گوشت مرغ خوراك و دان مرغ نیست و علت آن را باید در جایی دیگر جست جو كرد! همچنین ایرج ندیمی ـ عضو كمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی ـ نیز تاكید دارد مرغ نباید بیش از ۴۰۰۰ تومان باشد یا نهایتا چندصد تومان بالاتر؛ در غیر این صورت سوء استفاده و تخلف صنف، رانت، واسطه گری و دلالی غیرمولد وجود دارد.  در پی روند صعودی نرخ گوشت مرغ و اختلاف نظر مرغداران با شركت پشتیبانی امور دام در زمینه مشكلات مربوط به واردات و كمبود خوراك مرغ و گرانی آن، قرار بود هفته گذشته مشكلات تولید گوشت مرغ و قیمت این محصول در بازار مصرف در نهاد ریاست جمهوری و با حضور رییس جمهور و مرغداران و مسئولان وزات تجارات مورد بررسی قرار گیرد اما این جلسه لغو و تصمیم گیری در این خصوص به هفته جاری موكول شد.حال باید منتظر ماند و دید آیا مسئولان در هفته جاری بنا دارند كه به بررسی مشكلات و تصمیم گیری در این باره بپردازند و مصرف كنندگان به مرغ ۵۰۰۰ تومانی برسند؟!

گزارش : خبرگزارى ايسنا (www.isna.ir)

ثبت دامنه آسایشگاه خیریه کهریزک
نویسنده: پیمان کیان. ׀ تاریخ: برچسب:گرانی مرغ,قیمت مرغ,مرغ,گرانی, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

توضیح: هر اونس معادل 28.35 گرم می باشد.

 

ثبت دامنه آسایشگاه خیریه کهریزک
نویسنده: پیمان کیان. ׀ تاریخ: برچسب:خاویار,خاویار ایران,قیمت,قیمت خاویار,قیمت روز,iranian osetra, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

طی اقدامی عجیب اماراتی ها اقدام به رای گیری برای تغییر نام خلیج همیشه فارس و حق حاکمیت جزایر ایرانی نموده اند .آدرس سایت مربوطه :

www.persianorarabiangulf.com  و یا www.tunbs.com  می باشد.(حتما رای بدهید)

جالب است کشوری که خود در 2 دسامبر 1971 از بریتانیا استقلال پیدا کرده ادعایی هم نسبت به مالکیت و اسم یکی از قدیمی ترین شاخآب های جهان داشته باشد .

در ادامه تاریخچه ای مختصر از جزیره ایرانی ابوموسی ذکر گردیده است:

این جزیره در اسناد تاریخی و نقشه ها با نام بوموو BoumOuw بوم+اوو(Aouw) یعنی آب (معرب آن بومف) و با نام گپ سبزو (به معنای جای سبز) و بوم سوز یا بوموسو BoumSou. ثبت شده (بوم به معنی مکان است و «سو» چند معنی دارد سو Souw را اگر مخفف سوز Souz بدانیم نام یک نوع سبزی است و بطور کلی نیز سوز souwz در زبان فارسی کهن معنی سبز می‌دهد و در مجموع می‌توان آن را به معنای مکان سبزنامید).  نام ابوموسی یک نام جدید می‌باشدو سابقه آن به حدود بیشتر از یکصد سال قبل برمی گردد که یکی از ساکنان بنام ابوموسی این نام را بجای بوموسو BoumSou رایج ساخت. بعضی سوز را کوتاه شده سوزان به معنی داغ گرفته اند که درست نیست.زیرا سبزو دقیقا هنوز هم در گویش محلی معنی سبز می دهد واین جزیره در مقایسه با صحرای عربی جزیره ای سبز است. و حتی گرمای آن نیز به مراتب کمتر از صحرا است.و معتدل ترین هوا در خلیج فارس را دارد. نام بوموسی در نقشه ها، کتب تاریخی و جغرافیای قدیم و جدید کشورها دبده می شود. به طور نمونه در نقشه ای که در سال 1967 توسط دولت شوروی سابق چاپ گردید، نام ایرانی بوموسی برای این جزیره به کار رفته است. نام بوموسی برگرفته از نام یکی از سرداران کریم خان است که پس از حضور در این جزیره نام خود را بر آن نهاده است. انگلیسی ها پس از نفوذ در خلیج فارس به منظور کنار گذاشتن عناصر ایرانی از این جزیره عنوان جعلی ابوموسی را برای جزیره به کار بردند.

حاکمیت ایران بر جزایر ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک ریشه در دورهٔ امپراطوری‌های عیلامی، ماد، هخامنشی، اشکانی و ساسانی دارد. در این دوران نظم و امنیت ایرانی (persianpax) بر سراسر این پهنه آبی خلیج فارس و جزایر آن حکم‌فرما بود. جزایر سه‌گانه در سال ۱۹۰۸ به طور کامل تحت اشغال بریتانیا به عنوان قیم رسمی امارات متصالحه در آمد اما تا سال ۱۹۷۱ هیچ کدام از دولت‌های ایران این اشغال را قبول نداشته و ابوموسی به همراه تنب بزرگ و کوچک در تقسیمات کشوری ایران قرار داشتند.

 

مساحت این جزیره در حدود ۲۵ کیلومتر مربع می‌باشد. جزیرهٔ ابوموسی در ۲۶ درجهٔ خط عرض شمالی و در ۵۵ درجهٔ خط طول شرقی واقع شده‌است.

فاصله میان «جزیره ابوموسی» و جزایر تنب به دلیل عمق مناسب آب تنها مسیر قابلکشتیرانی برای نفتکش‌های بزرگ است.

برگرفته از ویکی پدیای فارسی

 

 

ثبت دامنه آسایشگاه خیریه کهریزک
نویسنده: پیمان کیان. ׀ تاریخ: برچسب:خلیج فارس, تاریخچه ابوموسی, رای به خلیج فارس ,تنب بزرگ و کوچک,جزایر سه گانه, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

صفحه قبل 1 ... 16 17 18 19 20 ... 26 صفحه بعد

CopyRight| 2009 , scientific.alborz.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By:
NazTarin.Com