جندی شاپور (البرز)

علمی فرهنگی

رخدادنگاران بر اين باورند كه «ماركوس‌آنتونيوس» -یکی از سران دومین حکومت سه نفره روم در روم باستان- با آهنگ به چنگ آوردن ايران‌زمين و دست‌نشانده كردن پارتيان، بزرگترين لشكركشي باختر(:غرب) را در برابر ايرانيان رهبري كرده است. اين لشكركشي كه در روز ١٧ امرداد ٢٠٥١ سال پيش-٣٧ پ.م-  آغاز شده است در پايان با شكست روميان از سپاهيان اشكاني به انجام رسيد. 

اُرد بزرگ پادشاه پارت‌ها، پس از نابودي سپاه كراسوس، كردارهاي جنگي و سياسي خود را در آسياي كوچك سوريه و فلسطين دنبال كرد و پيروزي‌هاي با ارزشي به‌دست آورد. فرمانده‌ي سپاهيان اشكاني در اين نبردها در دست «پاكور» فرزند اُرد بود. اما اين شاهزاده‌ي جوان پارتي در برابر سپاهيان رومي شكست خورد و اندوه بزرگي را براي اُرد، شاه بزرگ پارتي به‌جا گذاشت. اُرد در ٢٠٥١ سال پيش-٣٧ پ.م-، پسر ديگرش فرهاد-فرهاد چهارم- را جانشين خود كرد و به سود او از تخت شاهي كناره‌گيري كرد. اما فرهاد به دنبال برادركشي وحشتناكي كه انجام داد از جان پدر سالخورده‌ي خود نيز نگذشت و او را نيز به‌سرنوشت برادران گرفتار كرد. 
بدين‌گونه فرهاد چهارم از همان آغازشاهي تخت و تاج را در خون پدر و برادران آلود. حتا برخي از بزرگان كه هموند(:عضو) مجلس مَهستان بودند يا به‌فرمان شاهنشاه اشكاني كشته شدند يا راه فرار را در پيش گرفتند. يك تن ازبزرگان به نام «مونه‌زوس»‌ كه از دوستان نزديك پاكور بود و گويا تا اندازه‌اي به همين شوند(:سبب) بدگماني فرهاد را برانگيخته بود، به آنتونيوس پناه برد. آنتونيوس هم جانبداري از او را بهانه كرد و به دنبال پيوند و ياري پادشاه ارمنستان، درصدد برآمد از ناخرسندي مردم سود جويد و با بركناري يا كشتن فرهاد، سرزمين پارت را به‌گمان خويش دست نشانده‌ي روم سازد. ماركوس‌ آنتونيوس سرانجام با سپاه بسيار بزرگي كه به گفته‌ي پلوتارك آسيا را به لرزه مي‌آورد و حتا خبرهاي آن هندي‌هاي آن‌ سوي باختر را مي‌ترساند راهي جنگ با پارت شد.

وي از راه ميان‌رودان به ايران نتاخت تا دچار سرنوشت «كراسوس» در جنگ حران شود بلكه راه ارمنستان و آذربايجان را در پيش گرفت تا از سواره‌نظام اشكاني و خدنگ(:تير) سربازان پارتي كمتر آسيب ببيند. پيشرفت او در آغاز برق‌آسا بود و به زودي مادِ آذربايجان را از سپاه اشغالگر خويش پر كرد. اما رويارويي با لشكر پارت و به‌ويژه شيوه‌ي جنگ و گريز آن‌ها، كشتار بسياري را به سپاه روم وارد آورد.  افزون برآن فرا رسيدن زمستان در كنار نبود خوراك براي لشكر انبوه روم دشواري‌هاي بسياري ايجاد كرد.

سردار عاشق پيشه‌ي رومي كه مي‌خواست زمستانش را در خاك مصر و در كنار «كلئوپاترا»–ملكه‌ي مصر- بگذارند با شتاب، حتا بي‌آنكه توانسته باشد درفش‌هاي رومي و مردان دربندي را كه پارت‌ها از لشكر كراسوس به‌دست آورده بودند از آن‌ها پس بگيرد، راه عقب‌نشيني را در پيش گرفت. اين در حالي بود كه در راه بازگشت از جنگ و گريز دسته‌هاي سپاه فرهاد چهارم آسيب‌هاي بسيار ديد. افزون‌بر اين با وجود كوشش او در در نگه‌داري يك‌پارچگي سپاه، از بروز اسهال خوني و نوعي بيماري رواني واگيرداري كه ميان اردوي او گسترش يافت جايي براي آرامش و يك‌پارچگي در سپاه او نماند. بدين‌گونه آنتونيوس پس از دادن تلفات سنگين، كه نزديك به ٢٥٠٠٠ تن از سپاه ١١٠٠٠٠ نفري او را از ميان رفت، از راه ارمنستان به سوريه بازگشت و در فنيقيه، در مكاني ميان صيدا و بيروت، كلئوپاتراي زيبا را در كنار خويش يافت. از اين شكست روم كه ماركوس آنتونيوس نمي‌خواست آن را شكست بداند، چنان دست‌آوردهايِ جنگي(: غنيمت) هنگفتي به ايرانيان رسيد كه در تقسيم آن فرمانرواي آذربايجان از بهره‌‌اي كه فرهاد به او داد ناخرسند شد و بي‌آنكه ابروي خويش را خم كند از شاه رنجيد. اين آزردگي، فرمانرواي آذربايجان را واداشت تا سوداي جنگ با پارت را دوباره در آنتونيوس برانگيزد.

آنتونيوس نيز براي جبران شكست گذشته‌ي خويش –كه خودش آن را شكست نمي‌خواند- به پشت‌گرمي فرمانرواي آذربايجان، در ٢٠٤٨ سال پيش-٣٧ پ.م-  آهنگ لشكركشي ديگري به ايران  كرد. اين لشكركشي دوم به‌زيان استقلال ارمنستان انجاميد. اما اينكه پادشاه آن-«ارته‌وزد»- به‌دست آنتونيوس و بيش‌تر از روي نيرنگ، به دام افتاد و دربند شد، براي فرهاد مايه‌ي خرسندي نيز شد. افزون‌براين، آنتونيوس كه همزمان با اين لشكركشي درگير مبارزه با قيصر «اوكتاويوس» بود ناگزير به بازگشت به آسياي كوچك شد و دوباره رخداد‌هاي سه سال پيش در لشكركشي نخستش دامن او را گرفت. سربازان پارتي بلايي بر سر سپاهيان رومي آوردند كه حتا آنتونيوس بارها در راه بازگشت به حالِ سربازانش گريست. از آن گذشته اين كردار آنتونيوس در لشكرشي دومش به ايران، شوندي شد بر آن‌كه فرمانرواي آذربايجان از خشم و كين فرهاد در امان نماند و ارمنستان نيز دوباره هم‌پيمان پارت شود. «آرتاشس» پادشاه تازه به تخت نشسته‌ي آن كه گويا از سوي اشكانيان در برابر روم نيرومند و برانگيخته(:تحريك) مي‌شد در آن‌جا همچون قهرمان ملي شناخته شد. بدين‌گونه، فرهاد چهارم از دو لشكركشي ماركوس آنتونيوس، كه بزرگان پارتي او را در برابر وي برانگيخته(:تحريك) بودند آسيب زيادي نديد و با اين پيروزي برگ زرين ديگري را پس از نبرد «حَران» و شكست كراسوس به تاريخ پارت‌ها افزود. رومي‌ها از اين رخداد درس بزرگي گرفتند، مزه‌ي شكست از سپاهيان فرهاد چنان تلخ در جان آن‌ها نشست كه هرگز آن را فراموش نكردند و تا پايان دوران زمام‌داريشان هرگز چنين لشكر بزرگي را به سرزمين‌هاي خاوري و آسيا نياوردند. 

امرداد نیوز

ثبت دامنه آسایشگاه خیریه کهریزک
نویسنده: پیمان کیان. ׀ تاریخ: برچسب:اُرد بزرگ پادشاه پارت‌ها,ماركوس‌آنتونيوس,كراسوس,سربازان پارتي,كلئوپاترا,اوكتاويوس,نبرد «حَران»,, ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 233 صفحه بعد

CopyRight| 2009 , scientific.alborz.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By:
NazTarin.Com